تنجع (تَ وُ) انتجاع. (منتهی الارب). به طلب آب و علف و نیکویی شدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : هوازن تنجعت ارضنا. (اقرب الموارد) ادامه... انتجاع. (منتهی الارب). به طلب آب و علف و نیکویی شدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : هوازن تنجعت ارضنا. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
تنجع ((تَ نَ جُّ)) به دنبال آب و علف رفتن، به نزد کسی به نیت نیکی یافتن رفتن ادامه... به دنبال آب و علف رفتن، به نزد کسی به نیت نیکی یافتن رفتن تصویر تنجع فرهنگ فارسی معین