جدول جو
جدول جو

معنی تنبلی - جستجوی لغت در جدول جو

تنبلی
کیفیت و عمل تنبل. تن پروری بیکارگی کاهلی، اهمال مسامحه
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
فرهنگ لغت هوشیار
تنبلی
تنبل بودن، بیکارگی و تن پروری
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
فرهنگ فارسی عمید
تنبلی
Laziness, Idleness, Indolence, Slothfulness
تصویری از تنبلی
تصویر تنبلی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تنبلی
праздность , леность , лень , ленивость
دیکشنری فارسی به روسی
تنبلی
Müßiggang, Trägheit, Faulheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تنبلی
лінь , лінь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تنبلی
bezczynność, lenistwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تنبلی
懒惰
دیکشنری فارسی به چینی
تنبلی
ociosidade, indolência, preguiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تنبلی
ozio, indolenza, pigrizia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تنبلی
ociosidad, indolencia, pereza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تنبلی
oisiveté, indolence, paresse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تنبلی
luiheid, traagheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تنبلی
ความเกียจคร้าน , ความเกียจคร้าน , ความขี้เกียจ , ความเกียจคร้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تنبلی
kemalasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تنبلی
كسلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تنبلی
आलस्य , आलस्य
دیکشنری فارسی به هندی
تنبلی
עַצְלוּת , עַצְלוּת , עצלנות , עַצלָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تنبلی
怠惰
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تنبلی
게으름 , 나태함 , 나태함
دیکشنری فارسی به کره ای
تنبلی
tembellik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تنبلی
uvivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تنبلی
আলস্য , আলস্য , অলসতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تنبلی
کاہلی , سستی , کاہلی , سستی
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بار کوچکی که بر بار بزرگ نهند و گاه بر بالای چار وانهند و بر روی آن سوار شوند، یک لنگ بار عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبلیت
تصویر تنبلیت
تملیت، سر بار، یک لنگه از بار، بار کوچکی که بر پشت استر یا الاغ بگذارند و بر آن سوار شوند
فرهنگ فارسی عمید
((تَ بَ))
بار کوچکی که بر بار بزرگ بندند و گاه بر بالای چاروا نهند و بر روی آن سوار شوند، یک لنگ بار، عدل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
منسوب بفرقه حنبلیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
یکی از چهار مذهب اهل سنت که اساس آن اجتناب از قیاس، تاویل و بدعت است، این مذهب با استیلای طایفۀ وهابی به صورتی تازه در حجاز رواج یافت، هر یک از پیروان این مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
کاهلی بیکاری. بی اعتقادی انکار: (بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکر ساز،) (مثنوی. نیک. 39: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبلی
تصویر حنبلی
((حَ بَ یّ))
منسوب به فرقه حنبلیه از فرق مهم اهل سنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
بی اعتقادی، برای مثال بدرگی و منبلی و حرص و آز / چون کنی پنهان به شید ای مکرساز (مولوی - ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل و بیکار و هیچ کاره مکر و حیله، نیرنگ و فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
مکر، حیله، فریب، چاره، گول، ستاوه، ترفند، خدعه، کلک، شید، ریو، دستان، اشکیل، کید، قلّاشی، دلام، نیرنگ، غدر، احتیال، شکیل، گربه شانی، دغلی، نارو، حقّه، ترب، تزویر، روغان، خاتوله، دویل
جادو، افسون، برای مثال نیست را هست کند تنبل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی - شاعران بی دیوان - ۲۷۱)
فرهنگ فارسی عمید