خویشتن را نادان ساختن. (زوزنی). خویشتن را نادان نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجاهل. (اقرب الموارد) ، ناشناخته آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ناشناختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : معن او را بوجه تناکر مدد نمود و کار خصم او بساخت منصور چون او را بشناخت از سر جرایم معهود او درگذشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446) ، بر همدیگر دشمنی ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
خویشتن را نادان ساختن. (زوزنی). خویشتن را نادان نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجاهل. (اقرب الموارد) ، ناشناخته آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ناشناختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : معن او را بوجه تناکر مدد نمود و کار خصم او بساخت منصور چون او را بشناخت از سر جرایم معهود او درگذشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446) ، بر همدیگر دشمنی ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
مزاوجت کردن و یکدیگر را نکاح کردن. (ناظم الاطباء). تزوج بعضی با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراهم آمدن بعضی درخت با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
مزاوجت کردن و یکدیگر را نکاح کردن. (ناظم الاطباء). تزوج بعضی با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، فراهم آمدن بعضی درخت با بعضی دیگر. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
یکی از آلات موسیقی مانند دهل که از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشندوبهنگام نواختن آنرا در زیر بغل گیرند و با سر انگشتان نوازند دنبک
یکی از سازها که به آن ضرب هم گویند. آن را از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشند و به هنگام نواختن آن را در زیر بغل گرفته با سر انگشتان می نوازند
یکی از سازها که به آن ضرب هم گویند. آن را از چوب و سفال یا فلز سازند و در یک سوی آن پوستی نازک کشند و به هنگام نواختن آن را در زیر بغل گرفته با سر انگشتان می نوازند