- تناغر
- ناشناختگی
معنی تناغر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خویشتن را خوار نمودن
قوی جثه تنومند و فربه
نا شناختن
بیگدیگر فخر کردن
بهم نگریستن
یکدیگر را یاری دادن
ترسانیدن یکدیگر را
پراکنده گشتن، تساقط
تنومند، فربه، قوی جثه
پراکنده گشتن، بیمار شدن و مردن
به یکدیگر نظر کردن، به هم نگریستن، با هم در امری گفتگو و جدال کردن
یکدیگر را یاری دادن، به هم یاری کردن
خود را به خردی و کوچکی نمایاندن، خود را به حقارت، خواری و پستی زدن
خود را نادان نمایاندن، اظهار نادانی کردن، تجاهل، ناشناختن، با همدیگر دشمنی ورزیدن قوم
گریختن و دور شدن از یکدیگر، از یکدیگر بیزاری جستن، ناسازگاری، در علوم ادبی ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب
از واژه پارسی تنور تنورگر تنوری