جدول جو
جدول جو

معنی تصاغر

تصاغر
خود را به خردی و کوچکی نمایاندن، خود را به حقارت، خواری و پستی زدن
تصویری از تصاغر
تصویر تصاغر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تصاغر

تصاغر

تصاغر
خرد نمودن بخویشتن. (منتهی الارب) (آنندراج). خویشتن را خوار نمودن. (ناظم الاطباء). تحاقر. (اقرب الموارد) ، حقیر آمدن بچشم کسی. (زوزنی). خوار شدن و حقیر گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اصاغر

اصاغر
اصغرها، صغیرترها، کوچک ترها، خُردترها، جمعِ واژۀ اصغر
اصاغر
فرهنگ فارسی عمید