جدول جو
جدول جو

معنی تناسان - جستجوی لغت در جدول جو

تناسان
آسوده مرفه، تندرست سالم، تن پرور خوشگذران تن آسا
تصویری از تناسان
تصویر تناسان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آن سان
تصویر آن سان
آنطور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسانی
تصویر ناسانی
تفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنایان
تصویر بنایان
جمع بنا، رمن ساختگی والاد گران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناوان
تصویر بناوان
(دخترانه)
کدبانو، خانهدار (نگارش کردی: بنهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طلاسان
تصویر طلاسان
(دخترانه)
طلا (عربی) + سان (فارسی) مانند زر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شناسانش
تصویر شناسانش
تعریف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجسات
تصویر تنجسات
جمع تنجس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنانین
تصویر تنانین
جمع تنین، اژدهاها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنافسات
تصویر تنافسات
جمع تنافس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسلی
تصویر تناسلی
منسوب و مربوط به تناسل: آلات تناسلی امراض تناسلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسخی
تصویر تناسخی
کسی که قابل به تناسخ ارواح است معتقد به تناسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسخات
تصویر تناسخات
جمع تناسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسبات
تصویر تناسبات
مشابهتها و مناسبتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن آسان
تصویر تن آسان
آسوده مرفه، تندرست سالم، تن پرور خوشگذران تن آسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توامان
تصویر توامان
جنابه همزادان تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگسال
تصویر تنگسال
سال قحط و امساک باران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفسات
تصویر تنفسات
جمع تنفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانستن
تصویر تانستن
توانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاسین
تصویر تحاسین
جمع تحسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناسیان
تصویر سناسیان
هندی نام گروهی از درویشان هندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگسان
تصویر سنگسان
همچون سنگ سنگ مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غناساز
تصویر غناساز
خواننده، نوازنده، آهنگ ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارسان
تصویر نارسان
نارس، خام، کنایه از ناتمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیسان
تصویر انیسان
سخن دروغ، گفتار بیهوده، خلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هراسان
تصویر هراسان
ترسان، بیمناک، در حال ترس و بیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تن آسان
تصویر تن آسان
تندرست، سالم، راحت طلب، تنبل، در آسایش، راحت، برای مثال سرای سپنجی بدین سان بود / یکی خوار و دیگر تن آسان بود (فردوسی - ۱/۲۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تانستن
تصویر تانستن
توانستن، از عهدۀ انجام دادن کاری برآمدن، قدرت بر کاری داشتن، توانا بودن، توانایی داشتن، یارستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالسان
تصویر تالسان
طیلسان، نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند و شبیه شنل که خواص، مشایخ یا زردشتیان بر دوش می انداختند، طالسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگستن
تصویر تنگستن
فلزی خاکستری بسیار سخت و دیرگداز که مفتول های آن در مقابل کشش و حرارت مقاومت بسیار دارد، آلیاژهای آن به واسطۀ سختی و استحکام اهمیت بسیار در صنعت دارد، ولفرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غناساز
تصویر غناساز
آهنگ ساز
فرهنگ لغت هوشیار
در کنار گرفتن: دست بگشاد و کنار انش گرفت همچو عشق اندر دل و جانش گرفت. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متماس، پیوندندگان تثینه متماس: دو چیز که بهم پیوندند، دو امری باشند که ذاتهای آنها در وضع مختلف باشند و اطرافشان در وضع متحد و چون ذاتهای آنها با این حال در وضع متحد باشند متداخلان اند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه نمی رساند، آنکه نمی رسد نرسیده نامتصل: چو نیکی فزایی بروی خسان بود مزد آن سوی تو نارسان. (شا. لغ)، ناتمام ناقص، نااستوار نارسا: گفت: من گفتم که عهد آن خسان خام باشد خام و زشت و نارسان. (مثنوی. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار