جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طلاسان

طالسان

طالسان
طَیلَسان، نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند و شبیه شنل که خواص، مشایخ یا زردشتیان بر دوش می انداختند، تالِسان
طالسان
فرهنگ فارسی عمید

طالسان

طالسان
پارسی تازی گشته تالستان تالشانه گونه ای جامه جامه ایست که آن را بر کتف پوشند و همه بدن را فرا می گیرد و آن را بافند و برش خیاطی ندارد، عبای مدوریست به رنگ سبز که قسمت فرودین ندارد. پود آن از پشم و آن را خواص علما و مشایخ و همچنین روحانیون مسیحی پوشند
فرهنگ لغت هوشیار

طالسان

طالسان
طیلسان. چادر. (منتهی الارب). در حاشیۀ المعرب جوالیقی آمده است که طیلسان را طیلس و طالسان هم گویند (به کسر لام در طالسان) و در المعیار وادی شیر آمده که کلمه طیلسان معرب ’تالسان’ به کسر لام است، و صاحب المعیار کلمه طالسان یا طیلسان را چنین تفسیر کرده است: ’جامه ای است که آن را بر کتف پوشند. ’ و هم گوید: ’جامه ای است که همه بدن را فرامی گیرد، برای پوشیدن آن را بافند، و خالی از برش و خیاطی است’. وادی شیر گوید: ’عبای مدوری است برنگ سبز که قسمت فرودین ندارد. پود آن از پشم است، خواص علما و مشایخ آن را پوشند، و آن از لباسهای عجمان است’. (المعرب جوالیقی ص 227). و صاحب منتهی الارب ذیل طیلسان آرد: کلمه مزبورمعرب تالشان است. و رجوع به طیلسان و تالشان شود
لغت نامه دهخدا

طلاساز

طلاساز
طلاکار، کیمیاگر:
شود شمشۀ زر از این باده خس
طلاساز را دردش اکسیر بس.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

طلمسان

طلمسان
نام شهری بشمال غرب جزائر بنی مزعانه (الجزائر)
لغت نامه دهخدا