گوجه فرنگی، میوه ای آبدار با پوست نازک سرخ رنگ و تخم های ریز که خام و پختۀ آن خورده می شود و دارای ویتامین c می باشد، بوتۀ این گیاه که شاخه های بلند و برگ های بریده دارد، تمات، تماته
گوجه فرنگی، میوه ای آبدار با پوست نازک سرخ رنگ و تخم های ریز که خام و پختۀ آن خورده می شود و دارای ویتامین c می باشد، بوتۀ این گیاه که شاخه های بلند و برگ های بریده دارد، تمات، تماته
کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. (ناظم الاطباء) : کبوتر کو به زنهارش درآید تماغه از سر شاهین رباید. کلیم (از آنندراج). شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار. علیرضا تجلی (ایضاً)
کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. (ناظم الاطباء) : کبوتر کو به زنهارش درآید تماغه از سر شاهین رباید. کلیم (از آنندراج). شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار. علیرضا تجلی (ایضاً)
شهریست درخطۀ سند هندوستان، در 80 هزارگزی جنوب حیدرآباد، وهمین مسافت با دریا فاصله دارد مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد این شهر دارای 15000 تن نفوس است و چند کار خانه منسوجات ابریشمی و نخی دارد در زمانهای پیش شهرمهمی بود و تجارت پر رونقی داشته که بعدها تنزل کردو محتملا همان شهر قدیمی ’پتاله’ است، و در سال 1555م، بوسیلۀ پرتقالیها این شهر ضبط و ویران گردید
شهریست درخطۀ سند هندوستان، در 80 هزارگزی جنوب حیدرآباد، وهمین مسافت با دریا فاصله دارد مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد این شهر دارای 15000 تن نفوس است و چند کار خانه منسوجات ابریشمی و نخی دارد در زمانهای پیش شهرمهمی بود و تجارت پر رونقی داشته که بعدها تنزل کردو محتملا همان شهر قدیمی ’پتاله’ است، و در سال 1555م، بوسیلۀ پرتقالیها این شهر ضبط و ویران گردید
مصدر بمعنی شمات. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد شدن به غم دشمن. (منتهی الارب). شاد شدن به خرابی کسی. (آنندراج). شادی کردن به مکروهی که دشمن را رسد. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). رجوع به شمات و شماتت شود، زشت روی شدن. (المصادر زوزنی)
مصدر بمعنی شمات. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد شدن به غم دشمن. (منتهی الارب). شاد شدن به خرابی کسی. (آنندراج). شادی کردن به مکروهی که دشمن را رسد. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). رجوع به شمات و شماتت شود، زشت روی شدن. (المصادر زوزنی)
شماطه. ساعت زنگی. ساعت زنگی بزرگ. (یادداشت مؤلف). دستگاهی مخصوص در ساعتهای دیواری و رومیزی و بزرگ که با تنظیم کردن آن در لحظۀ معین زنگ ساعت به صدا درمی آید یا آوازی مانند آواز ساز بیرون میدهد یا مجسمۀ مرغی از داخل ساعت بیرون می آید و نغمه ای سر میدهد اعلام وقت معینی را. رجوع به شماطه شود
شماطه. ساعت زنگی. ساعت زنگی بزرگ. (یادداشت مؤلف). دستگاهی مخصوص در ساعتهای دیواری و رومیزی و بزرگ که با تنظیم کردن آن در لحظۀ معین زنگ ساعت به صدا درمی آید یا آوازی مانند آواز ساز بیرون میدهد یا مجسمۀ مرغی از داخل ساعت بیرون می آید و نغمه ای سر میدهد اعلام وقت معینی را. رجوع به شماطه شود
کشیده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، باهم کشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پی درپی فروریخته شدن آتش از آتش زنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رأیت النار من الزند تتماتر، ای تترامی و تتساقط. ابومنصور گوید که آن را جز از لیث نشنیدم. (از اقرب الموارد)
کشیده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، باهم کشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پی درپی فروریخته شدن آتش از آتش زنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رأیت النار من الزند تتماتر، ای تترامی و تتساقط. ابومنصور گوید که آن را جز از لیث نشنیدم. (از اقرب الموارد)
کامل و تمام گردیدن: تم تماماً و تماماً (مثلثتین) و تمامه و تمامه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کامل شدن عده ایام ماه به 30 روز. (از اقرب الموارد) ، تمام کردن و استمرار کردن بر چیزی: تم به و علیه و منه قوله، فان نکل و تم علی الاباء، ای مضی علی الانکار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به تم و تمام شود
کامل و تمام گردیدن: تم تماماً و تماماً (مثلثتین) و تمامه و تمامه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کامل شدن عده ایام ماه به 30 روز. (از اقرب الموارد) ، تمام کردن و استمرار کردن بر چیزی: تم به و علیه و منه قوله، فان نکل و تم علی الاباء، ای مضی علی الانکار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به تم و تمام شود
دشمنشادی شادی از رنج و اندوه دشمن (در برخی از واژه نامه ها دشمنکامی آمده که درست نیست زیرا دشمنکامی به کام دشمن کاری را انجام دادن و برابر با خیانت تازی است)، سرزنش سر کوفت
دشمنشادی شادی از رنج و اندوه دشمن (در برخی از واژه نامه ها دشمنکامی آمده که درست نیست زیرا دشمنکامی به کام دشمن کاری را انجام دادن و برابر با خیانت تازی است)، سرزنش سر کوفت