- تلقن
- فرا گرفتن
معنی تلقن - جستجوی لغت در جدول جو
- تلقن ((تَ لَ قُّ))
- فراگرفتن، فهمیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دریابنده فرا گیرنده
بی گمان دانستن، باور کردن
یونانی تازی گشته دیگ مسین
خضاب کردن به حنا و یا بزعفران
بر چفسیدن، کوفتگی
چاق
فهماندن و تفهیم کردن تعلیم و تربیت و آموختن و گرفتن سخن از کسی
دیدار کردن، پیش آمدن
فرو خوردن، فراگیری یاد گیری
دشنام دادن
دارای لقب شدن
جای دیدار و ملاقات، دیدار، زی سوی، برابر، دیدار کردن، روبرو شدن، رویارویی، جای دیدار، محل ملاقات
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
زبانه زدن
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
چاق، بسیار فربه، تنومند
باوراندن اندیشه و طرزفکری خاص به دیگری، القای شهادتین به کسی که در حال جان دادن است، در تصوف آموختن ذکر به مرید تا آن را تکرار کند، تعلیم، آموختن
دارای رنگ شدن، رنگ به رنگ شدن، هر دم به رنگی درآمدن
یقین داشتن، بی گمان دانستن، باور کردن، به تحقیق دانستن
ملاقات کردن، دیدار کردن، برخورد کردن، پذیرفتن، دریافتن، ادراک کردن، فراگرفتن چیزی از کسی
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
چیزی را به سرعت ربودن
لقمه را به سرعت فرو بردن
چیزی را به سرعت فراگرفتن و ازبر کردن
لقمه را به سرعت فرو بردن
چیزی را به سرعت فراگرفتن و ازبر کردن
تلقین کننده، سخن بزبان نهنده
((تِ لِ فُ))
فرهنگ فارسی معین
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد