جدول جو
جدول جو

معنی تلفع - جستجوی لغت در جدول جو

تلفع
(تَ حَبْ بُ)
جامه در خود پیچیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جامه بخود پیچیدن مرد و پوشیده شدن درخت به برگ. (از اقرب الموارد) ، برگ فروگرفتن درخت را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جامه در سر کشیدن زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، لحاف ساختن زن گلیم را. (از اقرب الموارد) ، زبانه زدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حدیث:ثم یرجعن متلفعات بمروطهن ما یعرفن من العکس ای متجللات باکسیتهن. (اقرب الموارد) ، فروگرفتن پیری مرد را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به شر درآمیخته شدن کارزار و فراگرفتن همه را چنانکه هیچ کس از آن نرهد. (از اقرب الموارد) ، فروگرفتن قوم لشکردشمن و قتل عام کردن آنان را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تلفع
جامه در خود پیچیدن
تصویری از تلفع
تصویر تلفع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشفع
تصویر تشفع
شفاعت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفع
تصویر ترفع
بلندی جستن، به بلندی گراییدن، خود را از دیگران برتر دانستن، بلند شدن، بلندمرتبه شدن، سربلندی، غرور، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلفن
تصویر تلفن
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
سخن گفتن، بیان کردن، ادا کردن لفظ
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ لَفْ فِ)
پوشیده و جامه در خود پیچیده، آن که پیری وی را در گرفته باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلفع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلمع
تصویر تلمع
روشن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
سخن گفتن، بیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلیع
تصویر تلیع
گردن دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفق
تصویر تلفق
در پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقع
تصویر تلقع
دشنام دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشفع
تصویر تشفع
شفاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفع
تصویر ترفع
برتری نمودن، بلندی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفت
تصویر تلفت
((تَ لُ فّ))
نیک نگریستن، به چپ و راست نگاه کردن، خیره شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
((تَ لَ فُّ))
بر زبان آوردن کلمه، سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
((تِ لِ فُ))
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلمع
تصویر تلمع
((تَ لَ مُّ))
روشن شدن، درخشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترفع
تصویر ترفع
((تَ رَ فُّ))
برتری نمودن، بلندی جستن، سربلندی، غرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشفع
تصویر تشفع
((تَ شَ فُّ))
شفاعت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
Elocution, Pronunciation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
élocution, prononciation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
elocución, pronunciación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
elokasi, pengucapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
การพูด , การออกเสียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
welsprekendheid, uitspraak
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
演讲技巧 , 发音
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
oratoria, pronuncia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
elocução, pronúncia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
elokucja, wymowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
ораторське мистецтво , вимова
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
Elokution, Aussprache
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
ораторское искусство , произношение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
भाषाशास्त्र , उच्चारण
دیکشنری فارسی به هندی