جدول جو
جدول جو

معنی تلفت - جستجوی لغت در جدول جو

تلفت(تَ حَ جُ)
نیک برگشته نگریستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). روی برگرداندن از چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تلفت((تَ لُ فّ))
نیک نگریستن، به چپ و راست نگاه کردن، خیره شدن
تصویری از تلفت
تصویر تلفت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
سخن گفتن، بیان کردن، ادا کردن لفظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
درشت، ستبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
منقار پرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلفن
تصویر تلفن
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفت
تصویر ترفت
نعمت و آسایش، زندگانی فراخ و با نازونعمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
زن خدمتکار، مشقت، سختی، رنج و زحمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الفت
تصویر الفت
خو گرفتن، انس گرفتن، دوستی، همدمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلفت
تصویر زلفت
قرب، نزدیکی، کنایه از انس، دوستی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ لَفْ فِ)
نیک برگشته نگرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کسی که سر را برمیگرداند جهت نگریستن چیزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلفات
تصویر تلفات
ضایعات، مرگ و میرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
خدمتکار، کنیز، خادمه، زن پرستار درشت و ناهموار، گنده، زشت، ضخیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفع
تصویر تلفع
جامه در خود پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
سخن گفتن، بیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفق
تصویر تلفق
در پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبت
تصویر تلبت
درنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفت
تصویر تصفت
چالاک و توانا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفت
تصویر ترفت
شکسته گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلفت
تصویر خلفت
آبکشی، ناسازی، پیاپیی، شکم روش، گند دهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلفت
تصویر زلفت
درجه و منزلت و نزدیکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلفت
تصویر آلفت
خوگر، خوگیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
((کُ فَ))
مشقت، رنج، زحمت، سختی، خدمتکار زن، کنیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
((کُ لُ))
ستبر، ضخیم
کلفت بار کسی کردن: سخنان تلخ و زننده به او گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلعت
تصویر تلعت
((تَ عَ))
نشیب، سرازیر، سیل گیر، دهانه رودخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
((تَ لَ فُّ))
بر زبان آوردن کلمه، سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
((تِ لِ فُ))
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الفت
تصویر الفت
((اُ فَ))
معتاد شدن، انس گرفتن، عادت، انس، دوستی، همدمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلفت
تصویر کلفت
ضخیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
Elocution, Pronunciation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
ораторское искусство , произношение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
Elokution, Aussprache
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
ораторське мистецтво , вимова
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلفظ
تصویر تلفظ
elokucja, wymowa
دیکشنری فارسی به لهستانی