جدول جو
جدول جو

معنی تلعت

تلعت((تَ عَ))
نشیب، سرازیر، سیل گیر، دهانه رودخانه
تصویری از تلعت
تصویر تلعت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تلعت

سلعت

سلعت
سرشکستگی هر مقدار که باشد، جمع سلعات سلاع، آنکه پوست بشکافد، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، خنازیر. متاع و اسباب کالای تجاری، جمع سلع، آژخ که بی درد بر اندام پدید آید، جمع سلع
فرهنگ لغت هوشیار