جدول جو
جدول جو

معنی تلدن - جستجوی لغت در جدول جو

تلدن(تَجْ)
درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تمکث. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلفن
تصویر تلفن
دستگاهی که به وسیلۀ آن از مسافت دور با هم صحبت می کنند، کنایه از شماره تلفن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلون
تصویر تلون
دارای رنگ شدن، رنگ به رنگ شدن، هر دم به رنگی درآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهرنشین شدن، خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن، زندگانی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق، بسیار فربه، تنومند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ لَدْ دِ)
درنگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آهسته و دیر و با درنگ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهر نشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلین
تصویر تلین
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلسن
تصویر تلسن
زبانه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که بدان از نقاط دور مکالمه کنند و این وسیله در سال 6781 توسط گراهام بل اختراع شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقن
تصویر تلقن
فرا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلان
تصویر تلان
چاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلجن
تصویر تلجن
بر چفسیدن، کوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلان
تصویر تلان
((تَ لّ))
بسیار فربه، چاق
فرهنگ فارسی معین
((تِ لِ فُ))
دستگاهی که به وسیله آن می توان اصوات و مکالمات را به مسافت دور انتقال داد یا دریافت کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلقن
تصویر تلقن
((تَ لَ قُّ))
فراگرفتن، فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلون
تصویر تلون
((تَ لَ وُّ))
رنگ به رنگ گشتن، هر لحظه به رنگی درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
((تَ مَ دُّ))
شهرنشین شدن، همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلین
تصویر تلین
((تَ لَ یُّ))
نرم شدن، چاپلوسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
شهرآیین، شهریگری، شهرآیینی، پیشینه، فرهنگ، شهرگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
Civilization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
peradaban
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
อารยธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
beschaving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
文明
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civiltà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
civilização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
cywilizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
цивілізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
Zivilisation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
цивилизация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمدن
تصویر تمدن
सभ्यता
دیکشنری فارسی به هندی