جدول جو
جدول جو

معنی تلخس - جستجوی لغت در جدول جو

تلخس
نوعی ماهی آب شیرین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلکس
تصویر تلکس
دستگاهی مخابراتی با قابلیت ارسال و دریافت پیام به صورت چاپ شده، پیام چاپ شده ای که به وسیلۀ این دستگاه ارسال یا دریافت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخه
تصویر تلخه
صفرا
تریاک
دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم می روید، تلخک، زوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
مقابل شیرینی، یکی از چهار طعم اصلی که ناگوار است مانند طعم لیموشیرینی که چند دقیقه در مجاورت هوا قرار بگیرد، کنایه از تلخ و دشوار بودن مثلاً تلخی زندگی، کنایه از سختی و بدی زندگانی، کنایه از ترش رو بودن، بدخلق بودن، کنایه از شراب، تریاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
لباس پوشیدن، پوشیده شدن، آمیخته و مبهم شدن کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخک
تصویر تلخک
کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند، تلخ دانه، انوپا، هندباج، هندبید، انگوپا، تلخ جکوک، تلخ جوک، هندبا، کسنی
تریاک
دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم می روید، تلخه، زوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخه
تصویر تلخه
صفرا، زردآب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخک
تصویر تلخک
تلخ دانه، دلقک مصغر تلخ، خربزه تلخ حتظل قثاء النعام، کاسنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمس
تصویر تلمس
پیاپی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
بد مزگی دارا بودن مزه غیر مطبوع مقابل شیرینی، سختی بدی مقابل خوشی: (تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت) (گلستان)، ترشرویی بد خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلکس
تصویر تلکس
دستگاه ماشین نویسی بمسافت دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
آمیخته و مبهم گردیدن کار، لباس پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلس
تصویر تخلس
اختلاس، ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلس
تصویر تخلس
((تَ خَ لُّ))
ربودن
فرهنگ فارسی معین
((تِ لِ))
دستگاه ارتباطی برای ارسال و دریافت پیام که با گرفتن شماره مخاطب دستگاه تله تایپ آن به کار می افتد و پیام را ثبت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخه
تصویر تلخه
((تَ خِ))
تلخک، صفرا، زرداب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخک
تصویر تلخک
((تَ خَ))
مصغر تلخ، خربزه تلخ، کاسنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
((تَ لَ بُّ))
لباس پوشیدن، آمیخته و مبهم شدن کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
Bitterness, Embitterment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amertume
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
Bitterkeit, Verbitterung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
гіркота , озлобленість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
gorycz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
苦涩
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amargura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amarezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
amargura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
горечь , озлобление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
bitterheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
ความขมขื่น , ความขม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
kepahitan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
कड़वाहट , विषाद
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
מרירות , מרירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
苦味 , 苦さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
쓴맛 , 씁쓸함
دیکشنری فارسی به کره ای