جدول جو
جدول جو

معنی تلتخ - جستجوی لغت در جدول جو

تلتخ
(تَ جَوْ وُ)
آلوده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تلطخ. (اقرب الموارد). رجوع به تلطخ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلخ
تصویر تلخ
دارای طعم تلخی، کنایه از آدم تند و بدخو، کنایه از ناخوشایند، سخت مثلاً دوران تلخ، کنایه از شراب
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَخ خ)
شوریده عقل. ملطخ. (مهذب الاسماء) : سکران ملتخ، نیک مست و درهم شده عقل بیهوش. و عامه ملطخ ّ گویند و آن نادرست است. (از منتهی الارب). نیک مست و درهم شده عقل و بیهوش. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درهم پیچیده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لَتْ تِ)
آلوده شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آلوده و ناپاک. (ناظم الاطباء). متلطخ. رجوع به تلتخ و مطلتخ شود
لغت نامه دهخدا
(تَ دُ)
آلوده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تلوث بچیزی. (از اقرب الموارد) ، آلوده شدن به امر قبیحی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
به لغت بربر یوزپلنگ. ببر. پلنگ. (دزی ج 1 ص 150)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
بوتۀ زرگری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ جَنْ نی)
بمشک آلودن خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ حَجْ جُ)
سخن زشت آوردن در کلام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
چیزی که دارای مزه ناگوار و غیر مطبوعی باشد، خلاف شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لتخ
تصویر لتخ
آلودن، شکافتن، پوست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطخ
تصویر تلطخ
آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمخ
تصویر تلمخ
بد و بیراه گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبخ
تصویر تلبخ
مشک آلایی (مشک از سنسکریت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
((تَ))
دارای مزه غیرمطبوع، بدمزه، زننده، سخت، سخن تلخ، تندخو، بدخلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
Bitter, Acerbically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
de manière acide, amer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
อย่างขมขื่น , ขม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
kwa uchungu, chungu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
asidik bir şekilde, acı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
신랄하게 , 쓴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
辛辣に , 苦い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
באופן מריר , מר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
तीव्र रूप से , कड़वा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
secara tajam, pahit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
scharf, bitter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
scherp, bitter
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
de manera ácida, amargo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
acerbicamente, amaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
de maneira ácida, amargo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
苦涩地 , 苦的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
cierpko, gorzki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
їдко , гіркий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
едко , горький
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلخ
تصویر تلخ
তিক্তভাবে , তিক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی