جدول جو
جدول جو

معنی تلافیف - جستجوی لغت در جدول جو

تلافیف
(تَ)
گیاهی درهم پیچیده، یقال: هذا تلافیف من عشب، ای نبات ملتف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک درپیچیدنها (غیاث اللغات). گیاهی درهم پیچیده و نیک درپیچیدنها. (آنندراج). این جمع تلفیف است. (آنندراج) (غیاث اللغات).
- تلافیف الامعاء، درپیچیدگی امعاء: تلافیف الامعاء عباره عن التفافها، یقال: فی ارض بنی فلان، تلافیف من عشب، ای نبات ملتف. (بحر الجواهر، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
- تلافیف مغز، انعطافها ضخیمند که بمیان هم قرار گرفته سطح مغز را پوشانیده اند و برای هریک یک قاعده یا کنارۀ ملصق یا کنار آزادی قائل شده اند. (تشریح میرزاعلی ص 791). سطح بیرونی قشر نیم کره های مغز بوسیله شیارهای بسیاری به قطعه ها وشکنج ها تقسیم شده است، شیارهای عمیق قطعات مغز را محدود می سازند و شیارهای کم عمق هر قطعه را به چند شکنج تقسیم می کنند. شکنج ها و قطعات غالباً بوسیلۀ چینی بنام چین ارتباطی با یکدیگر ارتباط دارند. ناهمواریهای مغز در اثر نمو سطح بیرونی آن است که نسبت به نمو سطح درونی جمجمه زیادتر است... (کالبدشکافی - تشریح عملی سر و گردن - تألیف دکتر کیهان صص 218). رجوع بهمین کتاب صص 218-231 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصانیف
تصویر تصانیف
تصنیف ها، نوشتن کتاب و مرتب کردن آن ها، کتاب ها، شعر گفتن ها، جمع واژۀ تصنیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجاویف
تصویر تجاویف
تجویف ها، جوف و درون چیزی ها، جمع واژۀ تجویف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
تجفاف ها، خفتان ها، جمع واژۀ تجفاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاتوف
تصویر تلاتوف
پلید، چرکین، کثیف، برای مثال زنی پلشت و تلاتوف و اهرمن کردار / نگر نگردی از گرد او که گرم آیی (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۷)، شور و غوغا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
عبور و مرور وسایل نقلیه، حمل و نقل، انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبور و مرور اختلال ایجاد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
پیشامدها و حوادث روزگار، گردش ها و انقلابات زمانه، نوائب دهر، تصاریف الدهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکالیف
تصویر تکالیف
تکلیف ها، کارهای دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن، جمع واژۀ تکلیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
فراهم آوردن، گرد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلافی
تصویر تلافی
تدارک کردن، عوض دادن، جبران کردن، دریافتن، رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاتین
تصویر تلاتین
بلغار، نوعی چرم سرخ رنگ، موج دار و خوش بو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلامیذ
تصویر تلامیذ
تلمیذ ها، شاگردان، دانش آموزان، جمع واژۀ تلمیذ
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
سخت درنوردیدن و نیک درپیچیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، از جای جای فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نزد بلغا عبارت از تناسب است. (کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به تناسب شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تجفاف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برگستوان و خفتان ها. (از آنندراج) : چهل مربط فیل در محاذات مجلس او بداشتندبا تجافیف مشهر. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 333)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلامیذ
تصویر تلامیذ
جمع تلمیذ، شاگردان جمع تلمیذ شاگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلافی
تصویر متلافی
دریابنده رسنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع تجویف، لاها، کاواک ها، گاباره ها (گاباره غار) گریستک ها جمع تجویف -. 1 لاها، کاواکها مناره ها، جوفها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکالیف
تصویر تکالیف
دشواریها و سختیها و آزمایشها
فرهنگ لغت هوشیار
شور و غوغا، کسی که خود را چرکین و پلید نگاهدارد و مورد نفرت مردم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
اوامر خود سرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاعیف
تصویر تضاعیف
جمع ضعیف، دو چندان ها، ناتوان گشته ها جمع تضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع تصنیف، دسته دسته ها، گرد آمده ها، فراهم آمده ها، ترانه ها جمع تصنیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
جمع تجفاف، بر گستوان ها خفتان ها جمع تجفاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترادیف
تصویر ترادیف
قرینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
عبور و مرور وسائط نقلیه انگلیسی شد و آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافیف
تصویر تافیف
افگویی اف گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
درهم پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی شیان تاوان، تایگانه در تازی به دست آوردن از میان بردن دریافتن جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن، دریافت جبران. دریافتن، جبران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی
تصویر تلافی
((تَ))
دریافتن، جبران کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفیف
تصویر تلفیف
((تَ))
پیچیدن، درنوردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
((تِ))
رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان، شدآمد (واژه فرهنگستان)، راه بندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصانیف
تصویر تصانیف
((تَ))
جمع تصنیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
شدامد
فرهنگ واژه فارسی سره
انتقام، تقاص، جبران، جزا، خون خواهی، سزا، تاوان، غرامت
متضاد: عفو، جبران کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیچیدن، لفاف کردن، در هم پیچیدن، در نوردیدن، تناسب
فرهنگ واژه مترادف متضاد