بر یکدیگر حمله آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تطارد در جنگ: تلاظوا فی الحرب ملاظه و لظاظاً... و این مصادر بر غیر بنای فعل می باشند. (از اقرب الموارد)
بر یکدیگر حمله آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تطارد در جنگ: تلاظوا فی الحرب ملاظه و لظاظاً... و این مصادر بر غیر بنای فعل می باشند. (از اقرب الموارد)
تلاقی، به هم رسیدن، رسیدن دو شخص یا دو چیز به هم، یکدیگر را دیدن، دیدار کردن با هم برای مثال عشق صورت ها بسازد در فراق / نامصور سر کند وقت تلاق (مولوی - ۸۰۶)
تلاقی، به هم رسیدن، رسیدن دو شخص یا دو چیز به هم، یکدیگر را دیدن، دیدار کردن با هم برای مِثال عشق صورت ها بسازد در فراق / نامصور سر کند وقت تلاق (مولوی - ۸۰۶)
غلیظ ها، شدیدها، پررنگها، فشرده ها، جمع واژۀ غلیظ غلاظ شداد: کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن سوگندهای غلاظ شداد. برگرفته از قرآن کریم (تحریم - ۶) غلاظ و شداد: کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن، غلاظ شداد
غلیظ ها، شدیدها، پررنگها، فشرده ها، جمعِ واژۀ غلیظ غلاظِ شداد: کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن سوگندهای غلاظ شداد. برگرفته از قرآن کریم (تحریم - ۶) غلاظ و شداد: کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن، غلاظِ شداد
پارسی است تلاغ گوشت افزون میان شلفینه (فرج زن)، دیدار کردن فراهم رسیدن بهم رسیدن هم را دیدن، دیدار. یا یوم تلاقی (یوم التلاقی)، روز قیامت. صحبت و مجلس و انجمن و ملاقات
پارسی است تلاغ گوشت افزون میان شلفینه (فرج زن)، دیدار کردن فراهم رسیدن بهم رسیدن هم را دیدن، دیدار. یا یوم تلاقی (یوم التلاقی)، روز قیامت. صحبت و مجلس و انجمن و ملاقات
جمع غلیظ، دژواخان دفزک ها ستبر درشت جمع غلیظ. یا غلاظ شداد. سخت و درشت. یا فرشتگان (ملایکه) غلاظ شداد. فرشتگان سخت و درشتخو و سنگدل ستبر جگران سخت خشمان. یا ماموران (مامورین) غلاظ شداد. ماموران سخت و درشتخو و قسی. یا معا غلاظ. روده فراخ
جمع غلیظ، دژواخان دفزک ها ستبر درشت جمع غلیظ. یا غلاظ شداد. سخت و درشت. یا فرشتگان (ملایکه) غلاظ شداد. فرشتگان سخت و درشتخو و سنگدل ستبر جگران سخت خشمان. یا ماموران (مامورین) غلاظ شداد. ماموران سخت و درشتخو و قسی. یا معا غلاظ. روده فراخ