تلال تلال جَمعِ واژۀ تل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تودۀ خاک و تودۀ ریگ و پشته. (آنندراج) : در فصل ربیع کلالۀ لاله از قلال جبال و یفاع تلال او چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان. (سندبادنامه ص 120) لغت نامه دهخدا
تلال تلال از اتباع است، یقال: هو الضلال بن التلال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تلاله شود لغت نامه دهخدا
اتلال اتلال جمع تل، پشته ها، بالش ها، جمع تل توده های خاک و ریگ پشته ها،جمع تل بالشها فرهنگ لغت هوشیار