جدول جو
جدول جو

معنی تلابیب - جستجوی لغت در جدول جو

تلابیب
(تَ)
جمع واژۀ تلبیب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخاریب
تصویر تخاریب
تخریب ها، خراب کردن ها، ویران کردن ها، جمع واژۀ تخریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاتین
تصویر تلاتین
بلغار، نوعی چرم سرخ رنگ، موج دار و خوش بو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلابیدن
تصویر تلابیدن
تراویدن، خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی، ترشح کردن، تراوش کردن، چکیدن، تراوش، ترابیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
انبوب ها، فاصلۀ میان دو بند یا گره نی، جمع واژۀ انبوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلامیذ
تصویر تلامیذ
تلمیذ ها، شاگردان، دانش آموزان، جمع واژۀ تلمیذ
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
پاره های متفرق زمین گیاهناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و یقال: ارض فیها تعاشیب، ای عشب. و آن جمعی است بی واحد. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تخروب. (قطر المحیط). سوراخها مانند خانه های زنبوران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، سوراخ که در آن مگس انگبین نهد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از ناظم الاطباء). بمعنی نخاریب به نون که تابجای نون آمده است. (از قطر المحیط). صاحب نشوءاللغه آرد: النخاریب و التخاریب، خروق کبیوت الزنابیر و الثقب التی یمج النحل العسل فیها. (نشوءاللغه ص 23)
جمع واژۀ تخریب. ویران کردن ها: و تعبیۀ لشکرها و تخاریب بلادو شهرها بر آن شیوه پیش گیرند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
باطل، پراکندگان بهر سوی. واحد ندارد و (شاید واحد آن خلبیس باشد) ، دروغ،
{{مصدر}} آب خورده رفتن شتر چنانکه شبان را عاجز گرداند،
{{صفت}} آنچه نظام نداشته باشد، نادرست، ناکسان و فرومایگان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
گویند، فوه یجری ثعابیب، یعنی از دهن او لعاب صافی مانند رشته های دراز بر می آید
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تبّع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تبابعه و تبع شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تبل و این نادر است. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تبل شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تبّان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تبان شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ بلبال. (ناظم الاطباء). رجوع به بلبال شود، نفرینی است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انبوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انبوب شود.
- انابیب الریه، مخرجهای دم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مخارج دم و نفس از شش. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شگفتی ها، و آن را واحد از لفظ خود نباشد. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعاجیب
تصویر تعاجیب
جمع ندارد، شگفتی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلبیب
تصویر تلبیب
گریبان گرفتن و در خصومت کشیدن، مغزدار شدن دانه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته زولبیا شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
جمع انبوب، نیچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخاریب
تصویر تخاریب
ویران کردنها، تخاریب بلاد و شهرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکیب
تصویر تراکیب
جمع ترکیب، آمیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدابیر
تصویر تدابیر
جمع تدبیر، پایان بینیها کار ساختمانها، اندیشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاشیب
تصویر تعاشیب
قطعه های متفرق زمین گیاهدار
فرهنگ لغت هوشیار
به صیغه جمع رشته انگبین، رشته گلیزانجل (لعاب خطمی)، روان شدن گلیز (لعاب)
فرهنگ لغت هوشیار
جماعتی از مردم کوفه که با مخالفین امام حسین (ع) ساخته و در جنگ بر خلاف آن حضرت شرکت کرده بودند پس از مرگ یزید و استعفای پسرش از کرده خود پشیمان شده توبه کردند و نام خود را توابین گذاشتند و قسم خوردند که به خونخواهی آنحضرت قیام کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلابیه
تصویر غلابیه
چیره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنابیب
تصویر طنابیب
جمع طنبوب، استخوان های ساغ استخوان ساق، جمع طنابیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلامیذ
تصویر تلامیذ
جمع تلمیذ، شاگردان جمع تلمیذ شاگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلابیدن
تصویر تلابیدن
چکیدن تراوش کردن آب و شراب و امثال آن ترشح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلابیب
تصویر جلابیب
جمع جلباب، پوشه های زنانه رگوگ ها چادرهای زنانه جمع جلباب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقالیب
تصویر تقالیب
جمع تقلیب، زمان گشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلامیذ
تصویر تلامیذ
((تَ))
جمع تلمیذ، شاگردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدابیر
تصویر تدابیر
((تَ))
جمع تدبر، جمع تدبر، اندیشه ها، پایان بینی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخاریب
تصویر تخاریب
((تَ))
جمع تخروب، سوراخ ها، خانه های زنبور، لانه های زنبور
فرهنگ فارسی معین