- تقوا
- پرهیز
معنی تقوا - جستجوی لغت در جدول جو
- تقوا
- پرهیزگاری و ترس از خدا
- تقوا
- ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بپرهیزید امر حاضر (جمع مذکر) از اتقاء بپرهیزید: چون رسیدند آن نفر نزدیک او بانگ بر زد: هی کیاند اتقوا، (مثنوی)
پرهیزگاری، پرهیز
خالی شدن سرای، بپایان رسیدن قوت سپری شدن زاد، بی نیاز شدن غنی گردیدن، تهی دست شدن نیازمند گردیدن (ازاضداد)، بافتن ریسمانی که تارهای آن در باریکی و کلفتی مختلف باشد، یکی از عیوب قافیه است و آناختلاف حرکت حذو و توجیه است. نخستین مانند: هر وزیر و شاعر و مفتی که اوطوسی بود چون نظام الملک و غزالی و فردوسی بود. که فردوسی را با طوسی قافیه آورده. دوم مانند: (بفرق چمن ابر گسترد پر بفرش زمرد فروریخت در)
پرهیزگاری، ترسیدن از خدا و به معنی توانا شدن، نیرومند شدن
راست شدن
افترا کردن
خمیده رفتن
چنبرش چنبردن کمانیدن
شادمانی نمودن
جنب و جوش، غلت و واغلت، کوش دست و پا زدن در بستر غلت خوردن در رختخواب، کوشش و تلاش کردن سعی کردن، کوشش تلاش سعی. توضیح در عربی (ثقلی) بمعنی از پهلو بپهلو غلطیدن و بی قرار بودن بر فراش است. کوشش، تلاش
در پی دنبال در پی از دنبال
شب پاره ای پاره ای از شب
تهور، بی پروایی، بی باکی
کاغذ سفت و ضخیم برای ساختن جلد کتاب یا چیز دیگر
تقوا، ترس از خدا و اطاعت امر او، پرهیزکاری، پرهیز
در علم عروض مختلف آوردن حرکات قوافی شعر مثل قافیۀ گل با گل، دور با دور، بخت با دخت و طوس با فردوس، که یکی از عیوب قافیه است مانند این بیت، برای مثال هر وزیر و مفتی و شاعر که او طوسی بود / چون نظام الملک و غزّالی و فردوسی بود نیازمند شدن، محتاج شدن، در جای خشک و خالی فرود آمدن، تمام شدن توشه، بی توشه شدن
صفحه ستبر و کلفتی که از چندین لا کاغذهای بیکاره و یا پارچه های کهنه میسازند
کوشش، تلاش
Devoutness
благочестие
Frömmigkeit
благочестя
pobożność
piedade
devoción
piété
vroomheid