جدول جو
جدول جو

معنی تقصان - جستجوی لغت در جدول جو

تقصان
کاستی
تصویری از تقصان
تصویر تقصان
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رقصان
تصویر رقصان
در حال رقصیدن، رقصنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
کمی، کاستی، کم، ناقص، زیان
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
تقصاره. گردن بند. ج، تقاصیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : تقلدت بالتقصار. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
صفت حالیه. در حال رقصیدن. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) :
تو نبینی برگها با شاخها
کت زنان رقصان تحریک صبا.
مولوی.
دست می زد چون رهید از دست مرگ
سبز و رقصان در هوا چون شاخ و برگ.
مولوی.
، رقصنده. (فرهنگ فارسی معین).
- رقصان شدن، به رقص درآمدن. رقصیدن:
در هوای عشق حق رقصان شوند
همچو قرص بدر بی نقصان شوند.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(تَ لَبْ بُ)
پویه دویدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پای کوفتن. (المصادر زوزنی). رقص. رجوع به رقص شود
لغت نامه دهخدا
(مِ قَصْ صا)
به صیغۀ تثنیه، دو شاخۀ کازود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). و رجوع به مقص ّ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رقصان
تصویر رقصان
وشتان رقصنده، درحال رقصیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصار
تصویر تقصار
گردن بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
کم شدن، کاسته شدن، عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
((نُ))
کاسته شدن، کم شدن، عیب، نقص
فرهنگ فارسی معین
قلت، کاستی، کاهش، کسری، کمی، شایبه، منقصت، نقص، نقیصه
متضاد: افزایش، کمال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آسیب، از دست دادن، زیان، ضرر
دیکشنری اردو به فارسی