معنی تقرم - جستجوی لغت در جدول جو

تقرم

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تارم — تصویر تارم

طارم، خرگاه، سراپرده، گنبد، خانۀ چوبی، نردۀ چوبی یا فلزی، چوب بستی که برای تاک درست می کنند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تقرر — تصویر تقرر

قرار گرفتن، برقرار شدن، قرار و ثبات یافتن، استوار گشتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تقدم — تصویر تقدم

پیش افتادن، جلو رفتن، پیشی داشتن، پیش بودن از دیگران

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تقرب — تصویر تقرب

نزدیکی جستن، نزدیک شدن، نزدیک بودن، خویشی و نزدیکی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تقسم — تصویر تقسم

پراکنده و پریشان شدن، پراکنده ساختن، پراکندگی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تضرم — تصویر تضرم

شعله ور شدن آتش، برافروخته شدن از خشم

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تکرم — تصویر تکرم

به تکلف کرم کردن، اظهار کرم کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تبرم — تصویر تبرم

ملول شدن، دلتنگ شدن، به ستوه آمدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تورم — تصویر تورم

ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن، در علم اقتصاد کنایه از بالا رفتن قیمت ها و پایین آمدن ارزش پول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تیرم — تصویر تیرم

بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون، برای مثال اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟- مجمع الفرس - تیرم)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تکرم — تصویر تکرم

بزرگی نمودن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تجرم — تصویر تجرم

تمام شدن سال

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تبرم — تصویر تبرم

ملول گردیدن، مانده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تارم — تصویر تارم

خانه چوبی، سرا پرده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تورم — تصویر تورم

آماسیدن، ورم کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقدم — تصویر تقدم

پیشی نمودن، سبقت و برتری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصرم — تصویر تصرم

چابکی کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقرح — تصویر تقرح

آماده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقرر — تصویر تقرر

برقرار گرفتن، استقرار و استحکام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقری — تصویر تقری

آب جویی آب یابی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقسم — تصویر تقسم

پراکنده شدن و پراکنده کردن

فرهنگ لغت هوشیار

منگ برد بردن در منگیا (قمار)، زن بردن، زن فریفتن، مهتابکاری انجام کاری در مهتاب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقوم — تصویر تقوم

راست شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تضرم — تصویر تضرم

شعله ور شدن آتش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقرب — تصویر تقرب

نزدیکی جستن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تشرم — تصویر تشرم

شکافتگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخرم — تصویر تخرم

از ریشه پارسی خرمی گشتن پیروی از خرمدینان، شکافتن درز

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تحرم — تصویر تحرم

حرمت جستن به صحبت کسی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیرم — تصویر تیرم

بانوی بزرگ خاتون ارجمند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تارم — تصویر تارم

((رَ یا رُ))

خانه چوبین، چوب بست که برای انگور و دیگر گیاهان رونده درست کنند، تاره

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تبرم — تصویر تبرم

((تَ بَ رُّ))

به ستوه آمدن، ملول شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تقدم — تصویر تقدم

پیشینگی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تارم — تصویر تارم

آلاچق

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تقرب — تصویر تقرب

نزدیکی

فرهنگ واژه فارسی سره