- تقدر (تَ بَسْ سُ)
ساخته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آماده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به اندازه شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به اندازه شدن جامه بر کسی. (از اقرب الموارد). و در حدیث: کان یتقدر فی مرضه این انا الیوم، ای یقدر ایام ازواجه فی الدو علیهن. (اقرب الموارد)
