- تقتیر
- نفقه را بر عیال تنگ کردن
معنی تقتیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تقتیر
- نفقه را بر عیال تنگ گرفتن، عیال و اولاد را در تنگی معیشت قرار دادن، در دادن نفقه بخیلی کردن، برانگیختن بوی مانند بوی بریانی، گوشت پخته، استخوان و بخور
- تقتیر ((تَ))
- در دادن نفقه به عیال و اولاد سخت گرفتن، بو بلند کردن از غذا، گوشت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ارج گذاری، سرنوشت
در پرده داشتن
گرد بریدن
گود کردن
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
سست گرداندن
سستی کردن، کوتاهی کردن
دانه را از پوست در آوردن
به اقرار آوردن، سخن گفتن
پلیدی آلودن
اندازه کردن، نصیب و قسمت، قضا و فرمان خداوند، سرنوشت
بسیار کشی میرانیدن
سخن چینی کردن
چکاندن، قطره قطره چکانیدن، در علم شیمی جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن به وسیلۀ حرارت دادن. بسیاری از نوشابه های الکلی از طریق تقطیر به دست می آید
کوتاهی کردن، در کاری کوتاهی، سستی و خطا کردن، گناه، در فقه گرفتن ناخن یا بریدن مقداری از موی سر در حج که به این طریق شخص محرم از حالت احرام خارج می شود، کوتاه کردن
مقعر ساختن، گود کردن، صیحه زدن، صدا درآوردن از بیخ حلق
نصیب، قسمت و سرنوشتی که خداوند برای بندگان خود معین فرموده، قضا و فرمان خداوند، اندازۀ چیزی را نگه داشتن، اندیشیدن، تعیین قدر و مقدار، مقدر کردن، اندازه گرفتن
بیان کردن، قرار دادن، برقرار کردن، اقرار کردن، به اقرار آوردن
Distillation
Providence
дистилляция
провидение
Destillation
Vorsehung