جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تقشیر

تقشیر

تقشیر
پوست واکردن. (زوزنی). بازکردن پوست درخت و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پوست دور کردن از حبوب و میوه و غیره. (غیاث اللغات). پوست بازکردن از چوب و درخت و میوه و مانند آن. (آنندراج). قشر. تقشر. انقشار. (اقرب الموارد). رجوع به تقشر شود
لغت نامه دهخدا

تحشیر

تحشیر
بسیار جمع کردن گرد آوردن، تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان وغیره، جمع تحشیرات
فرهنگ لغت هوشیار

تقطیر

تقطیر
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
فرهنگ لغت هوشیار