متقال: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. نظامی. ترکی یک نوبت یک قد متقالی بایشان داده بود که بشویند. (مزارات کرمان ص 13). از بی خودیهای او یکی آن بود که متقالی و قبایی داشت... متقالی و قبا و آنچه داشت تمامی بسوخت. (مزارات کرمان ص 196). و رجوع به متقال شود
متقال: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. نظامی. ترکی یک نوبت یک قد متقالی بایشان داده بود که بشویند. (مزارات کرمان ص 13). از بی خودیهای او یکی آن بود که متقالی و قبایی داشت... متقالی و قبا و آنچه داشت تمامی بسوخت. (مزارات کرمان ص 196). و رجوع به مِتقال شود
یا متقالی خانه باف. نوعی متقال که در خانه ها بافته میشد و آن از متقال بازاری مرغوبتر بود: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. (نظامی. گنجینه گنجوی)
یا متقالی خانه باف. نوعی متقال که در خانه ها بافته میشد و آن از متقال بازاری مرغوبتر بود: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. (نظامی. گنجینه گنجوی)