- تفویض
- سپردن، واگذاری
معنی تفویض - جستجوی لغت در جدول جو
- تفویض
- کار با کسی گذاشتن، واگذاری و تسلیم و سر سپردگی
- تفویض
- واگذار کردن، کاری یا چیزی را به کسی واگذاشتن و سپردن، در تصوف واگذار کردن تمام کارهای خود به خداوند توسط سالک که بالاتر از توکل است، در فلسفه اختیار
- تفویض ((تَ))
- واگذار کردن، سپردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جا به جایی، جایگزینی، جابجایی
زهنجاندن زهنجه دادن (زهنجه ریاضت)
ویران کردن بنا را
نقره کوب کردن بسیم اندود کردن، آب نقره دادن، نقره کوبی، جمع تفضیضات
رخنه نمودن، جدا جدا کردن، قطع کردن بریدن
نان پختن
از دست دادن از دست دادن
عوض دادن
رنگ کردن
چوب ها و طناب های بنا را برآوردن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
بدل کردن، عوض کردن
تعویض روغنی: جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند
تعویض روغنی: جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند
عوض کردن، عوض دادن
جمع تفویض
تسلیم و بخشش کردن
سپردنی
Inalienably
неотчуждаемо
unveräußerlich
невідчужувано
niezbywalnie
de maneira inalienável
inalienabilmente
de manera inalienable
de manière inaliénable
onoverdraagbaar
ไม่สามารถโอนย้ายได้
secara tidak dapat dipindahtangankan