معنی تفطر - جستجوی لغت در جدول جو

تفطر

لغت نامه دهخدا

تفطر

تصویری از تفطر — تصویر تفطر

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفطن — تصویر تفطن

به فطانت درک کردن، با زیرکی و هوشیاری به مطلبی پی بردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تقطر — تصویر تقطر

قطره قطره چکیدن، چکه چکه ریختن آب یا مایع دیگر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از مفطر — تصویر مفطر

افطار کننده، روزه خوار، روزه شکننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

اندیشیدن، به فکر و اندیشه فرو رفتن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تفخر — تصویر تفخر

بزرگی نمودن، بزرگ منشی کردنبرای مثال که مؤمن دور باشد از تکبر / نبینی ذره ای در وی تفخر (شاه نعمت الله ولی - ۷۵۶)

فرهنگ فارسی عمید

(مُ تَ فَطْ طِ)

شکافته گردنده و شکافته. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شکافته و چاک و جداشده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفطر شود

لغت نامه دهخدا

تصویری از تفسر — تصویر تفسر

بیان و واضح و آشکار شدن

فرهنگ لغت هوشیار

روزه خور، روزه بر افطار کننده روزه خورنده، آنچه روزه را باطل کند، جمع مفاطیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تبطر — تصویر تبطر

سر کشی، سر مستی سرکشی کردن سرمستی کردن، سرکشی، جمع تبطرات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تمطر — تصویر تمطر

ریزش باران، باران زدگی در باران ماندن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفهر — تصویر تفهر

فراخبالی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تاطر — تصویر تاطر

خانه نشینی زن ترشیدن دختر در خانه زای آوران (والدین) دختر ماندگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفطح — تصویر تفطح

پهن شدن و واگشوده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفرر — تصویر تفرر

خندیدن

فرهنگ لغت هوشیار

هوشمندی در یافتن دانستن فطانت درک کردن، زیرکی هوشمندی، جمع تفظنات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تخطر — تصویر تخطر

دو گام یکی کردن گام بلند برداشتن، تیز روی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تعطر — تصویر تعطر

خویش را عطر زدن، خوشبو شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تقطر — تصویر تقطر

چکیده شدن، بر پهلو افتادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفخر — تصویر تفخر

بزرگی نمودن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفجر — تصویر تفجر

روشن شدن صبح

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

اندیشه کردن، تامل، نظر کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تفطیر — تصویر تفطیر

افطاری دادن کسی را

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مفطر — تصویر مفطر

((مُ طِ))

روزه گشاینده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تبطر — تصویر تبطر

((تَ بَ طُّ))

سرکشی کردن، سرمستی کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تقطر — تصویر تقطر

((تَ قَ طُّ))

چکیدن، چکیده شدن، به پهلو افتادن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

((تَ فَ کُّ))

اندیشه کردن، اندیشه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفطن — تصویر تفطن

((تَ فَ طُّ))

دریافتن، با هوشیاری مطلبی را فهمیدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفخر — تصویر تفخر

((تَ فَ خُّ))

بزرگی کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفجر — تصویر تفجر

((تَ فَ جُّ))

روان شدن، دمیدن صبح، جوانمردی کردن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

اندیشگری، اندیشه، پنداشت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

Contemplation, Deliberation, Pensiveness, Thoughtfulness

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

размышление , задумчивость , вдумчивость

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از تفکر — تصویر تفکر

Kontemplation, Überlegung, Nachdenklichkeit

دیکشنری فارسی به آلمانی