معنی تفطر
- تفطر (تَ)
- شکافته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). شکافته گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، آشکار شدن برگ شاخ درخت. (از اقرب الموارد) ، شکافته شدن زمین بهنگام سر برآوردن رستنیها از آن. (از اقرب الموارد)
