- تفدیک
- پنبه زدن
معنی تفدیک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جداسازی
خونبها دادن برای خلاص خود وجه یا مالی دادن فدیه دادن
دهان بند بر دهان نهادن
سست گردیدن فدیه دادن
فیریدن در رفتار، بانگ زدن هنگام خروش
پنبه زنی دانسته باد که تفتیک پارسی نیز هست و پشم نرمی است که از زیر موی بز به شانه آرند و هم چنین دمه ای که از دیگ جوشان برخیزد -1 پشم نرم که از زیر موی بز بشانه برآرند و آنرا رشته شال و برک سازند، بخاری که از جوشش دیگ پدید آید
جدا کردن چیزی از دیگری واجدایی از هم جدا کردن از هم گشودن جداکردن باز گشادن، جدایی گشودگی، جمع تفکیکات
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبت، تبد، بزشم، بزوشم، بزوش
جدا کردن چیزی از چیز دیگر، باز کردن، رها کردن
از هم جدا کردن، جدا کردن پنبه از دانه
Detachment
отделение
Abtrennung
відокремлення
oddzielenie
desapego
distacco
desapego
détachement
scheiding
การแยก
pemisahan
अलगाव
ניתוק
ayrılma
kutenganishwa
বিভাজন