- تفانی
- نیست گرداندن یکدیگر هم نابودی، یکدیگر را نابود کردن هم را نیست کردن، با هم نیست شدن
معنی تفانی - جستجوی لغت در جدول جو
- تفانی
- یکدیگر را نابود کردن
- تفانی ((تَ))
- یکدیگر را نابود کردن، با هم نیست شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ساخت و پاخت، سازش
بهم نزدیک شدن
خویشتنداری، رها جویی، سر بها دادن
بی نیازی از هم
مانده و سست گردیدن
بهم تهنیت گفتن
با یکدیگر قراری نهادن، نهانی پیمان بستن
جسمانی، مربوط به جسم
سست شدن، سستی کردن، کوتاهی کردن در کاری
خود را از کسی حفظ کردن، پرهیز نمودن، یک سو شدن
با هم سازش کردن و هم دست شدن برای اقدام به امری
در تازی نیامده شهر آشوبی حالت و کیفیت فتان فتنه انگیزی
به هم نزدیک شدن
به هم تهنیت گفتن
زودگذر
درنگ کردن، انتظار نمودن درنگ دیر کاری آهستگی سستی سستکاری گیاخن درنگ کردن ایست کردن آهسته کردن، سستی کردن تاخیر کردن، آهستگی درنگ، تاخیر
نیست شونده، ناپایدار، نابودشونده، برای مثال خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست / پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۷) ، در تصوف ویژگی آنکه در طریقت و سلوک به مرحلۀ فنا رسیده است
درنگ کردن، به آهستگی و آرامی کاری کردن، آهستگی
نیست شونده، ناپایدار
نابود شونده، نیست شونده، ناپایدار، بی ثبات
Mortal
mortal
смертный
sterblich
śmiertelny
смертний
mortal