جدول جو
جدول جو

معنی تفالی - جستجوی لغت در جدول جو

تفالی(تَءْرْ)
شپش جستن خواستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفادی
تصویر تفادی
خود را از کسی حفظ کردن، پرهیز نمودن، یک سو شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفانی
تصویر تفانی
یکدیگر را نابود کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفاله
تصویر تفاله
باقی ماندۀ چیزی پس از فشردن و گرفتن آب آن مثلاً تفالۀ چغندر، تفالۀ سیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
برتر است مثلاً اللّه تعالی، حق تعالی، ایزدتعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی رسیدن، یکی پس از دیگری آمدن، پی در پی بودن، پشت سر هم قرار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفالی
تصویر سفالی
آنچه از جنس سفال باشد مثلاً کوزۀ سفالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
بلند شدن، برتر شدن، بلندپایه شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ)
از ’ف ل ی’، شپش جوینده از همدیگر. (ناظم الاطباء). شپش جستن خواهنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفالی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توالی
تصویر توالی
پیاپی شدن، تتابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجالی
تصویر تجالی
هویدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتالی
تصویر تتالی
آمدن سواران پی در پی
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سفال آنچه از سفال سازند سفالین: کوزه سفالی. یا خانه سفالی. خانه ای که روی آنرا با سفال پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفادی
تصویر تفادی
خویشتنداری، رها جویی، سر بها دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفالا
تصویر تفالا
بطور تفال بشگون بفال نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفالج
تصویر تفالج
اظهار فالج بودن کردن بهانه فالج بودن نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاله
تصویر تفاله
بقیه میوه و امثال آن که آب آنرا فشرده باشند تفاله گویند
فرهنگ لغت هوشیار
نیست گرداندن یکدیگر هم نابودی، یکدیگر را نابود کردن هم را نیست کردن، با هم نیست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
بلند شدن، برتر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبالی
تصویر تبالی
آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاله
تصویر تفاله
((تُ لِ))
باقی مانده میوه و هر چیز دیگری پس از فشردن و گرفتن آبش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفادی
تصویر تفادی
((تَ))
دوری گزیدن، پرهیز نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفالج
تصویر تفالج
((تَ لُ))
اظهار فالج بودن کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توالی
تصویر توالی
((تَ))
پیاپی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفانی
تصویر تفانی
((تَ))
یکدیگر را نابود کردن، با هم نیست شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاوی
تصویر تفاوی
((تَ))
مساعده دادن به کارگر و زارع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
((تَ))
بلند پایه گردیدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
والایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
Exaltation, Transcendence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
возвышение , превосходство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
Erhebung, Transzendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
піднесення , трансцендентність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
wywyższenie, transcendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
崇高 , 超越
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعالی
تصویر تعالی
exaltação, transcendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی