جدول جو
جدول جو

معنی تغذی - جستجوی لغت در جدول جو

تغذی
خوردن، غذا خوردن، خورش و پرورش یافتن
تصویری از تغذی
تصویر تغذی
فرهنگ فارسی عمید
تغذی
(بَ)
خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : شوهر زن را میکشت و می جوشانید و با اجزا و اعضاء او تزجی و تغذی میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 327) ، مطاوع تغذیه. (از اقرب الموارد). رجوع به تغذیه شود
لغت نامه دهخدا
تغذی
خوردن
تصویری از تغذی
تصویر تغذی
فرهنگ لغت هوشیار
تغذی
((تَ غَ ذِّ))
غذا خوردن
تصویری از تغذی
تصویر تغذی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خوراک دادن، غذا جذب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
خورش دادن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پرورانیدن. (تاج المصادر بیهقی). پروردن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بریدن شتر کمیز را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بریدن و روان شدن بول شتر. (آنندراج). و در اساس غذی ببوله، رمی به دفعه. یقال: حتی یدخل الکلب و یغذی علی سواری المسجد. (از اقرب الموارد). بول انداختن سگ. (تاج المصادر بیهقی) ، دویدن آب و خون. (تاج المصادر بیهقی). جاری گردیدن خون از رگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). روان شدن خون رگ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متغذی
تصویر متغذی
خورنده خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خورش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغذی
تصویر متغذی
((مُ تَ غَ ذّ))
خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
((تَ یِ))
خورانیدن، غذا دادن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
خوراک
فرهنگ واژه فارسی سره
اطعام، خوراک دادن، خوراندن، خوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
تغذيةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Nutrition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
lishe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Ernährung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
харчування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
odżywianie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
营养
دیکشنری فارسی به چینی
تغذیه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
تغذیہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
পুষ্টি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
beslenme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
영양
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
栄養
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
תזונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
питание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrisi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
โภชนาการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
voeding
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
पोषण
دیکشنری فارسی به هندی