جدول جو
جدول جو

معنی تغدیه - جستجوی لغت در جدول جو

تغدیه
(بَ)
کسی را چاشته دادن. (زوزنی). چاشت دادن. (تاج المصادر بیهقی). چاشت خورانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغدی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعدیه
تصویر تعدیه
روا داشتن، نافذ گرانیدن، امری را رها و ترک کردن، کسی را از کاری منصرف ساختن، در علوم ادبی متعدی ساختن فعل لازم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خوراک دادن، غذا جذب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تادیه
تصویر تادیه
ادا کردن، پرداختن پول یا وام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهدیه
تصویر تهدیه
ارمغان فرستادن، جداکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثدیه
تصویر تثدیه
تغذیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تادیه
تصویر تادیه
پرداخت، واگذاشت گزاردن پرداختن، پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
غذا دادن، خورش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغشیه
تصویر تغشیه
جامه پوشاندن، در پوست نهادن، فرو گرفتن، گاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفدیه
تصویر تفدیه
خونبها دادن برای خلاص خود وجه یا مالی دادن فدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغطیه
تصویر تغطیه
فرو پوشاندن پوشیده کردن پوشیدن مستور داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغنیه
تصویر تغنیه
آواز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغویه
تصویر تغویه
گمراهاندن گمراه کردن، دفزکاندن شیر را
فرهنگ لغت هوشیار
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدیه
تصویر تصدیه
دست بر دست زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفدیه
تصویر تفدیه
((تَ یِ))
فدیه دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغطیه
تصویر تغطیه
((تَ یِ یا یَ))
پوشیدن، مستور داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغنیه
تصویر تغنیه
((تَ یِ))
آواز خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
((تَ یِ))
خورانیدن، غذا دادن، خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدیه
تصویر تعدیه
((تَ یِ))
کسی را از کاری منصرف کردن، فعل لازم را متعدی کردن، گذرانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تأدیه
تصویر تأدیه
((تَ یِ))
گزاردن، پرداختن، پرداخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
خوراک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Nutrition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
питание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
Ernährung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
харчування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
odżywianie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
营养
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
voeding
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
โภชนาการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تغذیه
تصویر تغذیه
nutrisi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی