جدول جو
جدول جو

معنی تعییل - جستجوی لغت در جدول جو

تعییل
(بَ سَ مَ)
از ’ع ول’، عیال داری و نفقه دادن آنان، عیال خود گردانیدن قوم را یا فروگذاشتن آنان را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (از ’ع ی ل’) بد پروردن. (تاج المصادر بیهقی). بدخوارگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گذاشتن اسب را در بیابان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گم کردن ضاله را به نهجی که جایش معلوم نشود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بسیار شدن عیال مرد، عیال داری و نفقه دادن آنان، عیال خود گردانیدن قوم را یا رها کردن آنان را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تعییل
عیال داری و نفقه دادن آنان
تصویری از تعییل
تصویر تعییل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تذییل
تصویر تذییل
ذیل دادن، ذیل نویسی کردن، نوشتن مطلبی در پایین صفحۀ کتاب، دامن دار کردن، جامه را درازدامن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعییر
تصویر تعییر
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعییب
تصویر تعییب
معیوب کردن، عیب دار کردن چیزی، به عیب نسبت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
بیکار کردن، دست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیل
تصویر تعلیل
علت ذکر کردن، علت و سبب امری را بیان کردن، مطلبی را با ذکر دلیل و علت ثابت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعجیل
تصویر تعجیل
شتاب کردن، شتافتن، عجله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعییر
تصویر تعییر
سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیین
تصویر تعیین
مخصوص کردن، برگماشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعییش
تصویر تعییش
زندگی دادن روزی دادن تناساندن ماژاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییل
تصویر تمییل
خم دادن خمانیدن، دو دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعییب
تصویر تعییب
معیوب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکییل
تصویر تکییل
نامردی ارادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفییل
تصویر تفییل
سست رای خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیل
تصویر تعقیل
به اندیشه واداشتن، بخرد دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمیل
تصویر تعمیل
کار فرمایی، کار گماری، مزد کار دادن، کارگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهییل
تصویر تهییل
فرو ریختن خاک و ریگ را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
تهمت بکسی متوجه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
دراز دامن کردن دامن فرو هشتن دامن دار کردن، مطلبی را در ذیل صفحه کتاب نوشتن، ذیل نویسی، جمع تذلیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
راست کردن، عادل خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعجیل
تصویر تعجیل
شتافتن و پیشی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزییل
تصویر تزییل
جدا کردن پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسییل
تصویر تسییل
راندن آب
فرهنگ لغت هوشیار
فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسیل
تصویر تعسیل
انگبین ساختن، انگبینی کردن (انگبین عسل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعزیل
تصویر تعزیل
گوشه گیر گرداندن، جدا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعذیل
تصویر تعذیل
نکوهیدن، بسی ملاقات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلیل
تصویر تعلیل
علت و سبب امری را بیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعجیل
تصویر تعجیل
شتاب کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
فرویش، بسته، بیکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعیین
تصویر تعیین
گزینش
فرهنگ واژه فارسی سره