جدول جو
جدول جو

معنی تعویج - جستجوی لغت در جدول جو

تعویج
کج کردن
تصویری از تعویج
تصویر تعویج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعویض
تصویر تعویض
جا به جایی، جایگزینی، جابجایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترویج
تصویر ترویج
رواگی، گسترش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترویج
تصویر ترویج
رایج کردن، روان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعجیج
تصویر تعجیج
دود دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزویج
تصویر تزویج
مرد را زن دادن و زن را شوهر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعوین
تصویر تعوین
یاری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
باز داشتن و مشغول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
عوض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویر
تصویر تعویر
آگندن چشمه آگندن چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویذ
تصویر تعویذ
ملتجی گردانیدن، پناه آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلویج
تصویر تلویج
کج کردن کجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتویج
تصویر تتویج
تاج نهادن تاج بر سر کسی نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزویج
تصویر تزویج
زناشویی کردن، همسر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترویج
تصویر ترویج
رواج دادن، رونق دادن، روا کردن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
بازداشتن، عقب انداختن، تاخیر و درنگ کردن در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن، اعتماد و تکیه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترویج
تصویر ترویج
((تَ))
رواج دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزویج
تصویر تزویج
((تَ))
همسر گرفتن، جفت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویل
تصویر تعویل
((تَ))
به صدای بلند گریه کردن، از کسی یاری خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
((تَ))
به تأخیر انداختن کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
((تَ))
بدل کردن، عوض کردن
تعویض روغنی: جایی که روغن موتور، فیلتر هوا و مانند آن را در ماشین عوض می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویذ
تصویر تعویذ
((تَ))
دعایی که برای رفع بلا و دفع چشم زخم به گردن یا بازو بندند
فرهنگ فارسی معین
دعایی که بر کاغذ می نویسند و برای دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت به گردن یا بازو می بندند، پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویض
تصویر تعویض
عوض کردن، عوض دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
Adjournment, Postponement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
отложение , отсрочка
دیکشنری فارسی به روسی
Vertagung, Verschiebung
دیکشنری فارسی به آلمانی
відкладення , відстрочка
دیکشنری فارسی به اوکراینی