جدول جو
جدول جو

معنی تعقید - جستجوی لغت در جدول جو

تعقید
سخن را پیچیده و در هم کردن، در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن، گره زدن
تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر، برای مثال آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر، یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود (فصیحی - لغتنامه - بره)
تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر، برای مثال چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را، منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید (خاقانی - ۳۴)
تصویری از تعقید
تصویر تعقید
فرهنگ فارسی عمید
تعقید(بُ)
بسته شدن. (دهار). ستبر گردانیدن دارو و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). جوشانیدن و سطبر کردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جوشانیدن چیزی تا غلیظ شود. (آنندراج). جوشانیدن عسل و رب و جز آن تا غلیظ گردد. (از اقرب الموارد) ، مستحکم کردن پیمان و جز آن. (دهار) (از اقرب الموارد) ، بسیار گره کردن و استوار کردن. (از تاج المصادر بیهقی). بسیار گره کردن. (زوزنی). گره دار ساختن بنا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سوگند بقصد خوردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). سوگند کردن بی لغو و استثناء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مبهم کردن سخن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). پوشیده سخن گفتن چنانکه نیک نتوان یافت. (غیاث اللغات) (آنندراج). پیچیده ساختن کلام چنانکه آسانی معنی آن آشکار نگردد. (از تعریفات جرجانی). آن است که دلالت لفظ بر معنی مقصود آشکار نباشد، بخاطر خللی که در نظم عبارتست چنانکه بسبب تقدیم یا تأخیر یا حذف یا اضمار یا جز آن ترتیب الفاظبر وفق ترتیب معانی نباشد و موجب دشواری فهم مقصود گردد و خللی که در انتقال ذهن بمعنی مقصود بود از جهت ایراد لوازم بعید که محتاج وسایط بسیار بود و قرینه بر مقصود خفی باشد. (تعریفات جرجانی) ، (اصطلاح معانی) تأخیر و تقدیم کردن الفاظ بجهت رعایت وزن و آن دو نوع است لفظی و معنوی. اما لفظی نبودن ترتیب لفظی است موافق ترتیب معنی بسبب تقدیم و تأخیر یا حذف آنچه بیاید مثالش قزلباش خان امید گوید:
غیر را جایی که من از دیدنش بد میبرم
بد نمی آید نمیدانم چرا خوب مرا.
مقصود شاعر آن است که هرگاه من دیدن غیر را مکروه میدانم و بد میبرم معشوق را، دیدنش چرا بد نمی آید لیکن بنابر تقدیم و تأخیر الفاظ ذهن سامع بدریافت معنی آن سریعاً انتقال نمی کنند. شاعری راست:
ترسم مجنون خبر ندارد
آنگه دارد که سر ندارد.
تعقید ظاهر است. مثال دیگر از محسن تأثیر:
ای آفتاب دم شب وصل از وفا مزن
زنهار این ترنج خلا را بما مزن.
درمصرع اول تعقید ظاهر است واقع شده نافهم. اما تعقیدمعنوی آن است که کلام غیر ظاهرالدلالات باشد. بنابراین صعوبت انتقال ذهن به ادراک مضمون از جهت آوردن لوازم بعیده که محتاج بوسایط کثیره باشد با وجود اخفای قرائن مدل مثلاً:
من نمی آیم از آن در کوی تو
تا توانم دید دایم روی تو.
از ناآمدن دایم در کوی معشوق دوام بودن خود را در آنجا اراده کرده و این بعیدالفهم است از عبارت اگرچه علمای تازی و پیشوایان عجمی هر دو قسم تعقید را از معایب نوشته اند لیکن در کلام استادان بیشتر واقع میشود چنانکه متتبع دیوان خاقانی شروانی میداند که اکثر اشعار آن معنی یاب معقد واقع شده و از این محسن تأثیر گفته:
ز رشکت مهرتابان بس که در دل عقده ها دارد
معقد مصرعی از شعر خاقانی است پنداری.
و همین سبب است که خان سراج المحققین در بحث وقوع غلط از زباندان بر این شعر شیخ شیرازی:
تو نیکوروش باش تا بدسگال
به نقص تو گفتن نیابد مجال.
بی محابا حکم به غلط کرده با آنکه تعقیداز باب غلط نیست. (از آنندراج). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
تعقید
عقیم گردانیدن
تصویری از تعقید
تصویر تعقید
فرهنگ لغت هوشیار
تعقید((تَ))
گره زدن، بسته کردن، شعر یا سخن پیچیده گفتن
تصویری از تعقید
تصویر تعقید
فرهنگ فارسی معین
تعقید
اشکال، پیچش، پیچیدگی، غموض، گره انداختن، گره زدن، پیچیدن، پیچاندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنقید
تصویر تنقید
انتقاد، تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
در مسیحیت، غسلی که کودکان و کسانی که به دین مسیح می گروند با آیین مخصوص به جا می آورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دنبال امری یا کسی را گرفتن، در علم حقوق پیگرد، اوراد و دعاهایی که بعد از نماز می خوانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعقیر
تصویر تعقیر
از پای در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقید
تصویر توقید
افروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقید
تصویر تنقید
تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعیید
تصویر تعیید
حاضر آمدن و عید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
دنبال کردن، دوباره کردن کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیل
تصویر تعقیل
به اندیشه واداشتن، بخرد دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
قصد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقعید
تصویر تقعید
خدمت کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبید
تصویر تعبید
رمیدن و گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
به شمار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
سترون گرداندن ستروناندن، خاموشاندن عقیم کردن نازا ساختن سترون کردن، ضد عفونی کردن میکروبها بوسیله ضد عفونی ساختن شی، جمع تعقیمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقیم
تصویر تعقیم
((تَ))
عقیم کردن، نازا ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
((تَ))
شماره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
((تَ))
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دعایی که بعد از نماز خوانند، پی گرد، پی گیری یا جست و جوی کسی به وسیله نیروی انتظامی یا مقامات قضایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
((تَ))
به عمد کاری را انجام دادن، غسل دادن کودکان و کسانی که به دین مسیح می گروند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعبید
تصویر تعبید
((تَ))
به بندگی گرفتن، کسی را بنده خود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
پیگرد، پیگیری، پی جویی، دنبال کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
Baptism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
Pursuit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
крещение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
преследование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
Taufe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
Verfolgung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
хрещення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعقیب
تصویر تعقیب
переслідування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعمید
تصویر تعمید
chrzest
دیکشنری فارسی به لهستانی