جدول جو
جدول جو

معنی تعطیس - جستجوی لغت در جدول جو

تعطیس(بَ)
عطسه برانگیختن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به عطسه داشتن کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
بیکار کردن، دست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعریس
تصویر تعریس
فرود آمدن کاروان در محلی که پس از اندکی استراحت حرکت کنند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
دیر ماندن دختر در خانه بی شوی. یقال: عنست الجاریه و کذا عنست (مجهولاً) ، ای طال مکثها فی اهلها بعد ادراکها حتی خرجت من عداد الابکار و لم تتزوج بعد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نادادن نکاح دختر را و دیر داشتن در خانه بعد رسیدگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَعْوْ)
خورانیدن: ما علسوه، ای ما اطعموه . (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سخت شدن بیماری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خروش و بانگ کردن مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعطیف
تصویر تعطیف
مهربانی مهربانی کردن، گرایاندن به سویی
فرهنگ لغت هوشیار
فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیه
تصویر تعطیه
شتاباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبیس
تصویر تعبیس
ترشروئی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیر
تصویر تعطیر
خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
((تَ))
دست از کار کشیدن، بیکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعطیر
تصویر تعطیر
((تَ))
خوشبو گردانیدن، عطر زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
فرویش، بسته، بیکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
عطلةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
Holiday
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
vacances
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
假期
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
休暇
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
отпуск
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
Urlaub
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
تعطیلات
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
ছুটি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
likizo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
휴가
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
חופשה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
urlop
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
छुट्टी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
liburan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
วันหยุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
vakantie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
відпустка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
vacaciones
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
vacanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
feriado
دیکشنری فارسی به پرتغالی