جدول جو
جدول جو

معنی تعدیق - جستجوی لغت در جدول جو

تعدیق
(بَ شَ مَ)
ترجیح دادن رأی خود را در اندازه و تخمین کاری که یقین آن نداشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، انداختن عدوقه (چنگ قلاب) را در چاه تا برآورد از آن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تعدیق
خود رایی
تصویری از تعدیق
تصویر تعدیق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
تعلیق (Suspense) یا سوسپانس در سینما به معنای ایجاد حالتی از تنش و انتظار در مخاطب است، به طوری که او منتظر وقوع یک رویداد مهم یا غیرمنتظره باشد. این تکنیک یکی از مهم ترین ابزارهای کارگردان ها برای جذب و نگه داشتن توجه مخاطب و ایجاد تجربه ای هیجان انگیز است. تعلیق می تواند در انواع ژانرهای سینمایی به کار رود، اما بیشتر در ژانرهای هیجان انگیز، ترسناک و معمایی مشاهده می شود. چند روش رایج برای ایجاد تعلیق در سینما عبارتند از:
1. اطلاعات ناقص
کارگردان می تواند اطلاعات ناقصی به مخاطب ارائه دهد، به طوری که او برای فهمیدن کامل داستان مجبور به دنبال کردن فیلم باشد. این اطلاعات ناقص می تواند شامل جزئیات کلیدی از داستان، هویت شخصیت ها یا انگیزه های آن ها باشد.
2. زمان بندی
استفاده از زمان بندی دقیق برای ایجاد تعلیق بسیار مهم است. این می تواند شامل توقف های ناگهانی در یک صحنه پرتنش، ایجاد فاصله زمانی بین رویدادهای مهم یا نشان دادن گذر زمان به صورت آهسته باشد.
3. موسیقی و صدا
موسیقی و افکت های صوتی می توانند به طور چشمگیری به ایجاد تعلیق کمک کنند. صداهای ناگهانی، موسیقی پرتنش و استفاده از سکوت می توانند تنش را افزایش دهند و مخاطب را در حالت انتظار نگه دارند.
4. تصاویر و زوایای دوربین
استفاده از زوایای دوربین خاص، کلوزآپ ها، حرکت آهسته و تدوین مناسب می توانند به ایجاد تعلیق کمک کنند. مثلاً نشان دادن یک شیء مهم در کلوزآپ و سپس انتقال به صحنه ای دیگر می تواند حس تعلیق را افزایش دهد.
5. پیش بینی و ایجاد انتظارات
کارگردان می تواند با ایجاد انتظارات در مخاطب و سپس بازی با این انتظارات، تعلیق ایجاد کند. این می تواند شامل نشان دادن یک خطر نزدیک شدن و سپس به تعویق انداختن وقوع آن باشد.
مثال های معروف از تعلیق در سینما:
- فیلم های آلفرد هیچکاک : هیچکاک استاد ایجاد تعلیق بود و در فیلم هایی مانند `روانی` (Psycho) و `پنجره عقبی` (Rear Window) از تکنیک های مختلفی برای ایجاد و نگه داشتن تنش استفاده می کرد.
- سری فیلم های `بیگانه` (Alien) : این سری فیلم ها از فضاسازی، صدا و تدوین برای ایجاد تعلیق و ترس در مخاطب استفاده می کنند.
- فیلم های `دهه 1990` دیوید فینچر : فیلم هایی مانند `هفت` (Se7en) و `بازی` (The Game) از داستان پردازی پیچیده و زمان بندی دقیق برای ایجاد تعلیق استفاده می کنند.
تعلیق در سینما ابزاری قوی برای درگیر کردن مخاطب و ایجاد تجربه ای هیجان انگیز است که با استفاده از تکنیک های مختلف داستان پردازی، تصویری و صوتی قابل دستیابی است.
تعلیق در انتظار نگهداشتن تماشاگر است برای دریافت آنچه در ادامه روایت خواهد آمد و از عناصر مهم داستان به شمار می رود. یکی از اساتید تعلیق در ادبیات داستان غیر ایرانی جوزف کنراد است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
بازداشتن، عقب انداختن، تاخیر و درنگ کردن در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
راست کردن، برابر کردن، دو چیز را با هم مساوی کردن، هم وزن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
به راستی و درستی امری گواهی دادن، باور کردن، گواهی نامه، جواز، در علم منطق حکم کردن بر تصوری که در ذهن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعریق
تصویر تعریق
عرق کردن، به عرق آوردن، شراب را با مقدار کمی آب مخلوط کردن، ظرف را اندکی آب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
نظر دوختن به چیزی، خیره نگریستن، تیز نگریستن، احاطه کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمیق
تصویر تعمیق
گود کردن، کنایه از غور کردن، دوراندیشی کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدیه
تصویر تعدیه
روا داشتن، نافذ گرانیدن، امری را رها و ترک کردن، کسی را از کاری منصرف ساختن، در علوم ادبی متعدی ساختن فعل لازم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
معلق کردن، آویختن، آویزان کردن چیزی به چیز دیگر، چیزی در ذیل کتاب یا نامه نوشتن، یادداشت هایی بر کتاب افزودن، در هنر در خوشنویسی، نوعی از خطوط اسلامی که از رقاع و توقیع برآمده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
در بدیع آوردن نام های متعدد بر یک سیاق، برای مثال توانگری و جوانی و رنگ وبوی بهار / شراب و سبزه و آب روان و روی نگار، سیاقهالاعداد، شمردن، برشمردن، به شمار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
آویختم چیزیرا، علاقه و دلبستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
باز داشتن و مشغول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ژرف اندیشی درون نگری زیر بینی، مغاکیدن مغاک ساختن گود کردن، گود کردن ژرف کردن، غور کردن در امری ژرف اندیشیدن، ژرف اندیشی، جمع تعمیقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریق
تصویر تعریق
عرق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
راستگوی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبیق
تصویر تعبیق
گلو بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعتیق
تصویر تعتیق
دیرینه گرایی، سالینه خواهی (سالینه عتیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
به شمار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
راست کردن، عادل خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
خیره نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریق
تصویر تعریق
((تَ))
شراب را با کمی آب مخلوط کردن، عرق کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
((تَ))
شماره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
((تَ))
راست کردن، معتدل کردن، تقسیم کردن از روی عدالت، راست کار خواندن، پارسا داشتن، کم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعدیه
تصویر تعدیه
((تَ یِ))
کسی را از کاری منصرف کردن، فعل لازم را متعدی کردن، گذرانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحدیق
تصویر تحدیق
((تَ))
تیز نگریستن، تند نگاه کردن، چشم هشتن، گرد کسی بر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلیق
تصویر تعلیق
((تَ))
آویزان کردن، چیزی در زیر کتاب یا نوشته ای نوشتن، نام یکی از خطوط اسلامی منشعب از نسخ با شیوه ایرانی، آویزان بودن، آویختگی، انجام نشدن کاری یا بلاتکلیف ماندن امری بدون مشخص بودن زمان قطعی انجام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعمیق
تصویر تعمیق
((تَ))
ژرف اندیشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
((تَ))
به تأخیر انداختن کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
((تَ))
باور کردن، به راست و درست بودن مطلبی گواهی دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
گواهینامه، هایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعمیق
تصویر تعمیق
ژرفایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعویق
تصویر تعویق
Adjournment, Postponement
دیکشنری فارسی به انگلیسی