جدول جو
جدول جو

معنی تعاون - جستجوی لغت در جدول جو

تعاون
همیاری
تصویری از تعاون
تصویر تعاون
فرهنگ واژه فارسی سره
تعاون
یکدیگر را یاری کردن
تصویری از تعاون
تصویر تعاون
فرهنگ لغت هوشیار
تعاون
به هم کمک کردن، یکدیگر را یاری کردن، مددکاری کردن
تصویری از تعاون
تصویر تعاون
فرهنگ فارسی عمید
تعاون
((تَ وُ))
به هم یاری کردن
تصویری از تعاون
تصویر تعاون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

همیارایی منسوب به تعاون یا شرکت تعاونی. شرکتی که برای کمک و یاری باعضای یک موسسه یا اداره تشکیل گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاونی
تصویر تعاونی
منسوب و مربوط به تعاون، مجموعه ای که با کمک اعضای آن و برای تأمین منافع همه اعضا تشکیل می شود (اقتصاد)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعاونی
تصویر تعاونی
بر مبنای تعاون، در علم اقتصاد بنگاهی که با همکاری اعضای آن و برای تامین منافع تمامی اعضا راه اندازی و اداره می شود، هر یک از شرکت هایی که به وسیلۀ اتوبوس و بعضاً سواری، به حمل مسافران برون شهری می پردازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعاون
تصویر متعاون
یار و مددکار یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعاون
تصویر متعاون
همیاور یاری کننده یکدیگر مددکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعاون
تصویر متعاون
((مُ تَ وِ))
یاری کننده و مددکار یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاون
تصویر معاون
دستیار، کاریار، یاور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعاوک
تصویر تعاوک
کارزار با یکدیگر جنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاور
تصویر تعاور
دست به دست گرداندن، به پستا گرفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاون
تصویر تهاون
خوار داشتن، سبک شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثاون
تصویر تثاون
حیله کردن و فریب نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاون
تصویر معاون
دستیار، کمک کننده، یاری کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهاون
تصویر تهاون
خوار و سبک شمردن، خفیف پنداشتن، آسان گرفتن، سستی و سهل انگاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاون
تصویر معاون
یاری کننده، دستگیر و مددکارو معینو یاورو یاریگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاون
تصویر تهاون
((تَ وُ))
کوتاهی کردن، سهل انگاری کردن، خوار شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاون
تصویر معاون
((مُ وِ))
یاری کننده، کسی که مقامش در وزارتخانه یا اداره پس از وزیر یا رییس است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعاونات
تصویر تعاونات
جمع تعاون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاون بلدی
تصویر تعاون بلدی
دستگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی
تصویر شرکت تعاونی
باهمان همیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرکت تعاونی مصرف
تصویر شرکت تعاونی مصرف
باهمان همگساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی کشاورزی
تصویر شرکت تعاونی کشاورزی
باهمان همکشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی تولید
تصویر شرکت تعاونی تولید
باهمان همساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی توزیع
تصویر شرکت تعاونی توزیع
باهمان همپخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی
تصویر شرکت تعاونی
باهمان همیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت تعاونی اعتبار
تصویر شرکت تعاونی اعتبار
شرکت تعاونی که به کارگران و کارمندان وام می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرکت تعاونی تولید
تصویر شرکت تعاونی تولید
شرکت تعاونی که محصولات مختلف خود را یکجا و روی هم تولید می کند و به فروش می رساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرکت تعاونی مسکن
تصویر شرکت تعاونی مسکن
شرکت تعاونی که برای کارگران و کارمندان خانه تهیه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرکت تعاونی
تصویر شرکت تعاونی
در علم اقتصاد شرکتی که سرمایه اش از فروش سهام تشکیل می شود که بر چهار نوع شامل شرکت تعاونی مصرف، شرکت تعاونی اعتبار، شرکت تعاونی مسکن و شرکت تعاونی تولید است
شرکت تعاونی مصرف که اجناس مورد نیاز کارگران و کارمندان را تهیه می کند و به قیمت ارزان به فروش می رساند
شرکت تعاونی اعتبار که به کارگران و کارمندان وام می دهد
شرکت تعاونی مسکن که برای کارگران و کارمندان خانه تهیه می کند
شرکت تعاونی تولید که محصولات مختلف خود را یکجا و روی هم تولید می کند و به فروش می رساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرکت تعاونی مصرف
تصویر شرکت تعاونی مصرف
شرکت تعاونی که اجناس مورد نیاز کارگران و کارمندان را تهیه می کند و به قیمت ارزان به فروش می رساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وزارت تعاون
تصویر وزارت تعاون
دیوان همیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به طور تعاونی
تصویر به طور تعاونی
Cooperatively
دیکشنری فارسی به انگلیسی