- تظلیل (بَ)
سایه وان کردن و در سایه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). سایبان کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). سایه انداختن و سایه داری. (غیاث اللغات) (آنندراج). پوشاندن و در سایه افکندن. (از اقرب الموارد) ، ترسانیدن به تازیانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
