تطییر (بَ) بپرانیدن. (زوزنی). پرانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن چیزی را، باردار کردن گشن همه مادیان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ادامه... بپرانیدن. (زوزنی). پرانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بخش بخش کردن چیزی را، باردار کردن گشن همه مادیان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا