جدول جو
جدول جو

معنی تضعف - جستجوی لغت در جدول جو

تضعف
زبونی خواری، گمنامی
تصویری از تضعف
تصویر تضعف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متضعف
تصویر متضعف
ضعیف، سست، ناتوان، فقیر، من، بنده
فرهنگ فارسی عمید
نزار تکیده ناتوان ضعیف شونده، آنکه دچار سستی و بیحالی شده، بسیار ضعیف شونده جمع متضعفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضعف
تصویر اضعف
ناتوان تر، سست تر سست تر ناتوان تر: اضعف خلق خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضیف
تصویر تضیف
میهمان شدن، گراییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
سست و ناتوان پنداشتن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
دو چندی دو چندان شدن دو برابر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضعف
تصویر مضعف
ضعیف کننده، سست کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضعف
تصویر اضعف
ضعیف تر، ناتوان تر، سست تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
دوبرابر شدن چیزی، دوچندان شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
ضعیف کردن، سست و ناتوان کردن، دوبرابر کردن، دوچندان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضعف
تصویر مضعف
ناتوان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضعف
تصویر اضعف
((اَ عَ))
سست تر، ناتوان تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
((تَ))
دو برابر کردن، ضعیف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
((تَ عُ))
دو چندان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سستی، ناتوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سست شدن، ناتوان شدن، سستی، ناتوانی
ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی حالی و تحریک پذیری می شود، بیماری عصبی، نوراستنی
ضعف تالیف: در علوم ادبی پس و پیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دو چندان، دو برابر، دو برابر چیزی یا بیشتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سستی، ناتوانی، خلاف قوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
((ض))
دوچندان، دو برابر، جمع اضعاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
((ضَ))
سست شدن، ناتوان گشتن، سستی، ناتوانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
Debility, Faintness, Fragility, Frailness, Tenuousness, Weakness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
слабость , хрупкость , слабость
دیکشنری فارسی به روسی
Schwäche, Zerbrechlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
слабкість , крихкість , слабкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
słabość, kruchość
دیکشنری فارسی به لهستانی
debilidade, fraqueza, fragilidade, tenuidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
debolezza, fragilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
debilidad, fragilidad, tenuidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
faiblesse, fragilité, ténuité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
zwakte, breekbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
दुर्बलता , दुर्बलता , नाजुकता , कमजोरी
دیکشنری فارسی به هندی
kelemahan, kerapuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وهنٌ , ضعفٌ , هشاشةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
약함 , 약함 , 취약성 , 허약함 , 약점
دیکشنری فارسی به کره ای