زبانه زدن آتش. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خشم گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). برافروخته شدن از خشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خشم گرفتن. (آنندراج). برافروخته شدن از خشم بر کسی. (از اقرب الموارد)
زبانه زدن آتش. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خشم گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). برافروخته شدن از خشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خشم گرفتن. (آنندراج). برافروخته شدن از خشم بر کسی. (از اقرب الموارد)