معنی تضرم - فرهنگ فارسی معین
معنی تضرم
- تضرم((تَ ضَ رُّ))
- شعله ور شدن آتش، برافروخته شدن از خشم
تصویر تضرم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تضرم
تضرم
- تضرم
- زبانه زدن آتش. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خشم گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). برافروخته شدن از خشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خشم گرفتن. (آنندراج). برافروخته شدن از خشم بر کسی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تخرم
- تخرم
- از ریشه پارسی خرمی گشتن پیروی از خرمدینان، شکافتن درز
فرهنگ لغت هوشیار