فراهم شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن. (آنندراج). فراهم شدن بعض قوم بر بعضی دیگر. (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) : تضاموا حتی تتاموا مائهرجل. (اقرب الموارد) ، کشیده شدن به سوی چیزی و فراهم آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
فراهم شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن. (آنندراج). فراهم شدن بعض قوم بر بعضی دیگر. (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) : تضاموا حتی تتاموا مائهرجل. (اقرب الموارد) ، کشیده شدن به سوی چیزی و فراهم آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
جمع واژۀ ترجمان و ترجمان و ترجمه. (از منتهی الارب). ج ترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج). جمع واژۀ ترجمان و ترجمان و ترجمه. (از ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از منتهی الارب). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج). جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از ناظم الاطباء)
مرد کج دهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). کژ دهان. (ناظم الاطباء) ، مخالف در امری. (منتهی الارب) (آنندراج). مخالف و متعرض. (ناظم الاطباء). و رجوع به تضاجم شود
مرد کج دهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). کژ دهان. (ناظم الاطباء) ، مخالف در امری. (منتهی الارب) (آنندراج). مخالف و متعرض. (ناظم الاطباء). و رجوع به تضاجم شود