جدول جو
جدول جو

معنی تراجم

تراجم((تَ جِ))
جمع ترجمه، گزارش ها، شرح حال ها
تصویری از تراجم
تصویر تراجم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تراجم

تراجم

تراجم
ترجمه ها، شرح های احوال، جمعِ واژۀ تَرجُمان و تُرجُمان، جمعِ واژۀ تَرجَمَه
تراجم
فرهنگ فارسی عمید

تراجم

تراجم
جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از منتهی الارب). ج ِترجمان که به ترکی قبلماچی باشد. (آنندراج). جَمعِ واژۀ تُرْجُمان و تَرْجَمان و تَرْجَمه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تراجم

تراجم
با یکدیگر سنگ انداختن. (زوزنی). سنگ اندازی کردن با هم. (منتهی الارب) (از آنندراج) (اقرب الموارد) (المنجد) : تراجموا بالحجاره، سنگ اندازی کردند با هم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تراجم

تراجم
ترجمان ها، ترجمه ها، بیوگرافی ها، زندگی نامه ها، شرح حال ها، به هم دشنام دادن، (به یکدیگر) سنگ انداختن، سنگ پراکنی ها، دشنام دهی ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد

تراخم

تراخم
یکی از امراض چشم که عوارض آن عبارتند ار تورم پرده چشم، بروز جوشها در داخل پلک و خارج شدن چرک و غیره
فرهنگ لغت هوشیار