- تضاجر
- اندوهناک نمودن خود را
معنی تضاجر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زجر کردن
هم ستیزی هم تاشگی با هم نزاع کردن با همس ستیزیدن مشاجره کردن، کشمکش مشاجره
هم پشتی پشتیبانی از هم
اختلاف کردن
با همدیگر بریدن و جدائی کردن
مشاجره کردن، با هم نزاع کردن، با یکدیگر خلاف و کشمکش کردن
بازرگان، سوداگر
نالیدن و بیقراری کردن
بازرگان، سوداگر
اظهار آزردگی و بی قراری کردن از اندوهی یا امری
دلتنگ نا آرام دلتنگ بی آرام از غم مضطرب
بازرگان، بازارگان
Merchant
торговец
Händler
торговець
kupiec
comerciante
commerciante
comerciante
marchand
handelaar
พ่อค้า
pedagang
تاجرٌ
व्यापारी