- تصدی
- پیش آمدن
معنی تصدی - جستجوی لغت در جدول جو
- تصدی
- متعرض شدن، پیش آمدن، عهده دار کاری شدن، مبادرت به امری کردن
- تصدی ((تَ صَ دِّ))
- عهده دار کاری شدن، مسؤلیت کاری را پذیرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گواهینامه، هایش
دست بر دست زدن
راستگوی داشتن
جدا جدا کردن، درد سر رسانیدن، درد سر دادن
نوشتن عنوان و صدر نامه
آوا بر آوردن، دستکوبی دست زدن
باعث زحمت و دردسر شدن، مزاحم شدن، دردسر دادن
ردالعجزعلی الصدر، صادر کردن، نوشتن چیزی در صدر کتاب یا نامه
به راستی و درستی امری گواهی دادن، باور کردن، گواهی نامه، جواز، در علم منطق حکم کردن بر تصوری که در ذهن است
Authentication, Verification
аутентификация , проверка
Authentifizierung, Überprüfung
аутентифікація , перевірка
uwierzytelnienie, weryfikacja
认证 , 验证
autenticação, verificação
autenticazione, verifica
autenticación, verificación
authentification, vérification
verificatie
การยืนยันตัวตน , การตรวจสอบ
autentikasi, verifikasi
تحقيقٌ , تصديقٌ
प्रमाणीकरण , सत्यापन
אימות , אִשּׁוּר
認証 , 検証
인증 , 검증
doğrulama
uthibitisho