معنی تصدیع - فرهنگ فارسی عمید
معنی تصدیع
- تصدیع
- باعث زحمت و دردسر شدن، مزاحم شدن، دردسر دادن
تصویر تصدیع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تصدیع
تصدیع
- تصدیع
- اذیت، تزاحم، دردسر، زحمت، صداع، مزاحمت، درد سر دادن، باعث زحمت شدن، مزاحم شدن، مصدع شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد